مسیر عشق

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

مسیر عشق

معرفی راه عشق وکمال به آسانی میسر نیست واین راه راهنمایانی می خواهد آنانی که محبوب پروردگارهستند وراه را به دیگران می آموزند شخصیتهایی چون آیت الله نکونام
حضرت آیت اللّه‏ العظمى نکونام (مدّ ظلّه العالى)داراى ده‏ها اثر ارزنده در موضوعات گوناگون است. این آثار پیرایه زدایى و حل مشکلات علمى به شیوه‏ اى بدیع و نو را دنبال مى ‏نماید. به فرموده ‏ى معظم‏ له: "چیزى که در تمام دروس و نوشتارم شاخص است، پیرایه ‏زدایى، تحقیق و ترمیم مشکلات علمى گذشتگان و راه‏گشایى نسبت به آینده ‏اى برتر براى انسان و جهان اسلام مى ‏باشد."
آن‏چه در این نوشته ‏ها مورد اهمیت نگارنده بوده، بازسازى مبانى علمى و دینى و پیرایه ‏زدایى کتاب‏هاى اسلامى است که موجبات رکود و خمودى جامعه‏ى اسلامى را همراه داشته است. هم‏چنین تقویت عوامل جهل ‏زدایى و رفع نواقص و موانع فقهى، فرهنگى، عقلى، فلسفى، عرفانى و اخلاقى در تمامى جهات فردى و اجتماعى که سبب حیات علمى و دینى هرچه بیش‏تر جامعه‏ى مسلمین مى‏ گردد را امرى ضرورى دانسته‏ اند.
باید گفت این آثار به نوآورى و گره‏ گشایى در قلمرو اندیشه‏ى دینى و بازپیرایى ذخایر فکرى اسلامى در حوزه‏ى معرفت دینى اهتمام دارد و به تحقیق جامع و منسجم زیر ساخت ‏هاى اندیشه دینى مى ‏پردازد و آسیب ‏هاى باور داشت‏ه اى دینى را به چالش مى ‏کشاند و به ارایه‏ى راه گذار از بحران‏هاى پیش روى آن مى‏ پردازد و پیرایه ‏زدایى از آموزه ‏هاى دینى و زدودن انحرافات و پاسخ به شبهات را مهم‏ترین هدف خود مى ‏داند و همان‏گونه که گذشت ،مى‏ توان تولید علم و نوآورى در حوزه‏ى دین پژوهى و پاسخ به نیازهاى جامعه‏ى جوان امروز را از مهم‏ترین ویژگى‏ هاى آن دانست.

طبقه بندی موضوعی

۲۷۲ مطلب با موضوع «عرفانی» ثبت شده است


در این‏جا خاطرنشان مى‏ شود مطالب این کتاب به‏ گونه‏ اى است که اگر مورد برش یا برداشت ناقص و تلخیص و تقریرهاى نادرست قرار گیرد، به محتوا و معناى مطالب آسیب وارد مى‏ آورد و جورچین فهم خواننده را در یافت نقشه‏ى جامعه این مسیر بر هم مى‏ ریزد. متن کتاب حاضر به گونه‏ اى که به اصطلاحات این دانش آسیب وارد نیاورد روان‏ نویسى شده است و حذف اصطلاحات عرفانى آن به ذبح گزاره‏ هاى آن مى ‏انجامد؛ زیرا عرفان دانشى دقیق است و حذف اصطلاحات خاص آن که زبان ویژه‏ى عارفان است به نقص در زبان مى‏ انجامد. این اصطلاحات را باید در چنین کتاب‏هایى که تخصصى است حفظ نمود و بر حفظ آن به سبب دقت و ظرافت مطلب، اهتمام داشت و آن را به تفصیل توضیح داد تا خوانندهنازک‏ اندیشى‏ هاى آن را به لطافت دریابد و وهم و گمانه را به جاى علم و یقین قرار ندهد.

هم‏چنین در این کتاب از نقل داستان‏ها و قصه‏ هایى که از ریاضت و نحوه‏ى سلوک برخى افراد معروف یا ناشناخته مى‏گوید خوددارى شده است. این قصه‏ ها و حکایات بیش‏تر بى‏ اعتبار و غیر عاقلانه است. عرفان حقیقى و علمى هیچ گاه در دست چنین مغازه ‏داران کاسبى نیست و آن را نباید در چنین مغازه ‏هایى که در عرفان هم نفسى کاسب دارند جست‏وجو نمود. نشر چنین عرفان‏هایى است که سبب مى‏شود عرفان چنان لوث شود که جوانان به عرفان‏هاى وارداتى مانند هندى، چینى، سامورایى و به ‏تازگى آمریکایى مشغول شوند. استقبال از کتاب‏هایى که عرفان هندى یا غربى را ترویج مى‏دهد زنگ خطرى بر متولیان فرهنگ است. کتاب حاضر منبعى مطمئن و راهگشا در نقد چنین عرفان‏هایى است که معرفت را منحصر به معنویت یا عشق مى ‏سازد و پیروان خود را از شریعت باز مى‏ د ارد.

باید دانست اصول ابتدایى سلوک در کتاب «دانش سلوک معنوى» توضیح داده شده که آن کتاب در حکم مقدمه براى این شرح است و چنان‏چه خواننده‏ى محترم، کتاب گفته شده را مطالعه نماید، براى نازک ‏اندیشى بر گزاره‏ هاى این کتاب، آمادگى و توان بیش‏ترى خواهد داشت.

ستایش براى خداست

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۱
صراط مستقیم

آموزه ‏هاى این عرفان که سعى شده است در این کتاب به ‏درستى تبیین شود حتى مى ‏تواند پیروان مکاتب دیگر را جذب نماید و بر عرفان دین ‏هاى دیگر چیرگى یابد؛ چرا که عرفان ‏هاى دیگر از ارایه ‏ى مصداق ناتوان است و نمى‏تواند حتى مؤسسان عرفان خود را مصداق کامل آن عرفان قرار دهد و مورد نقض آن در رفتار، اندیشه و کردار رهبران عرفانى آنان موجود است، اما در عرفانى که نگارنده ارایه مى‏دهد مصداق عینى کامل عرفان وجود دارد. این مصداق همانند قواعد ادبیات است که اسلامى و غیر اسلامى ندارد. عرفان محبوبى شیعى جز حضرت امیرمؤمنان على علیه‏السلام و دیگر حضرات معصومین علیهم‏السلام مصداق کاملى ندارد. به عبارت دیگر، در این عرفان، کسى نمى‏تواند براى عارف مصدر واقع شود جز حضرات معصومین علیهم‏السلام و دیگر اولیاى الهى تنزیلات آن بزرگواران مى‏باشند که خود را به این راه کشانده ‏اند. این مفاد: «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»(1)است؛ خدایا، ما را در راهى سیر بده که به آنان انعام کرده‏ اى. ما در جلد چهارم «تفسیر هدى» از این آیه گفته‏ ایم. در آن‏جا آورده ‏ایم اِنعامى ‏ها همان اولیاى محبوبى هستند. اولیایى که عرفان آنان


1. فاتحه / 7.

تاکنون براى مراکز علمى منقح نشده است. عرفانى که فرسنگ‏ها با عرفان محبان فاصله دارد و تنها ویژه‏ى فرهنگ ولایت ‏مدار و توحیدْ اساس شیعه است. عرفانى که متن حاضر نخستین کتاب براى توضیح روشمند و مدرسى آن دانسته مى‏شود. کتابى که با فرهنگ و باورهاى شیعى هماهنگ است و قرآن کریم و سنت موضوع آن مى‏باشد. در این صورت، هیچ متشرعى با مطالعه‏ى آن به مخالفت با این عرفان بر نمى‏خیزد مگر آن که جمودى داشته باشد که نه شرع را بفهمد و نه عرفان را درک کند و دعواى فقیه و عارف فروکش مى‏کند. هر کسى از این عرفان بهره و لذت مى ‏برد و آن را شیرین، تازه، زنده، پویا و داراى قرب، وصال، عشق، حب و مهر مى‏داند و آن را کام مى‏یابد و نه فقر، گدایى و کشکول و مانند آن و بساط عارفان ریاضتى هندوستان که در درویش‏ها نیز بسیار تأثیر گذاشته است برچیده مى ‏شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۴۱
صراط مستقیم

عرفانى که گزاره ‏هاى خردستیز ندارد و هیچ گاه بر گفته‏ هاى افرادى که خود را عارف مى‏ دانند تکیه نمى ‏کند و این که «مى ‏گویند» و «مى‏ گفتند» را اهمیت نمى‏ دهد، بلکه شاخصه‏ى نخست معرفت بدون پیرایه را خِرَد قرار مى ‏دهد و آن را به «برهان کامل» مستدل مى‏ سازد. عرفانى که مطابقت کامل با شریعت بى‏ پیرایه دارد. شریعتى که در نظام استنباط و اجتهاد روشمند به دست آمده است. این گونه است که «رؤیت» در این عرفان جواز نقل مى‏یابد. رؤیتى که ظاهر شرع یا خرد با آن مخالف نیست. عرفان حاصل در این شرح منتقدانه بر دو پایه‏ى خردگرایى و برهان کامل و نیز شریعت بى ‏پیرایه استوار است و هر رؤیت و شهودى را که مخالف این دو بیابد، داراى ارزش صدق و اعتبار نمى ‏داند و آن را حجت قرار نمى ‏دهد، بلکه پیرایه ‏اى مردود مى ‏شناسد.

از ویژگى عرفان محبوبى آن است که عارفان آن با هم هماهنگ هستند و سند آن قرآن کریم و روایات حضرات چهارده معصوم علیهم‏السلام است که معرفتى یکسان و مستوى به دست مى ‏دهد و متن قدسى چنین عرفانى صافى است و گزاره ‏هاى متناقض و متقابل ندارد و اختلافى نسبت به معرفت به خداوند متعال در آموزه ‏هاى آن نیست و رؤیت همه‏ى آن

بزرگواران با هم هماهنگ است؛ چرا که آن بزرگواران از دیده ‏هاى خود مى‏گویند ولى در فلسفه و عرفان رایج چنین نیست و بیش‏تر مفهوم‏ هایى ذهنى از یک‏دیگر کسب کرده ‏اند نه مصادیق را. از این روست که مى ‏گوییم عرفان عملى متفرع بر عرفان نظرى است؛ یعنى هر قدر فرد در ربانیت و الوهیت خداوند بیندیشد و بُرد بلند کارى داشته باشد، عرفان عملى وى به آن اندازه ارزش مى‏ یابد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۰
صراط مستقیم

عرفانى که صاحب «منازل السائرین» در کتاب خود آورده و شارح کاشانى آن را تبیین کرده است با آن‏که بهترین متن عرفانى را دارد، اما عرفان محبى است که بیش‏تر از عارفان اهل سنت تأثیر گرفته است و نمى‏ تواند نقش عرفان عصمتى را ـ که عارفان آن از امام معصوم علیه ‏السلام درس مى‏ گیرند و سینه ‏چاکان معرفت آن، محبوبى مى ‏باشند ـ داشته باشد. کتاب «منازل السائرین» با آن که تنها متن علمى در حوزه‏ى عرفان عملى و اخلاق عرفانى است، گزاره‏ هاى آن کم‏تر مى ‏شود که اندیشه‏ هاى عرفانى حضرات معصومین علیهم ‏السلام را در خود داشته باشد و امید است این شرح براى نخستین بار خلأ یاد شده را به نیکى پر نماید و عرفان عملى را بر پایه‏ى خرد و شریعت بنا نهد و آن را بر اساس فرهنگ شیعى سامان دهد و عرفان عملى شیعه را که به سبب چیرگى فضاى تقیه و فشار حکومت‏ها و دنیاى استکبار به محاق رفته است زنده نماید. البته نقش کارگزاران وقت در این زمینه حایز اهمیت بسیار است، هرچند همواره چنین بوده است که ظاهرگرایان با نفوذ در بدنه‏ى دولت‏ها از نشر و ترویج علوم معرفتى نهفته در فرهنگ شیعى و فرهنگ حضرات معصومان علیهم‏السلام که در نظام اجتهاد و استنباط روشمند به دست عارفان شیعى و در سینه‏ هاى آنان قرار دارد مانع مى ‏گردند و براى ترویج آن، چالش‏ها ایجاد مى‏ کنند، افتراها مى‏ بندند و از هیچ ددمنشى دریغ نمى ‏ورزند.

ما سال‏هاست که تلاش داریم در دروس عرفانى خود عرفان محبوبى عصمتى را مدرسى نماییم. بر این پایه، کتاب‏هایى را که در عرفان نظرى خوانده مى‏شود؛ یعنى «تمهید القواعد»، «فصوص الحکم» و «مصباح الانس» را شرح نموده و تمامى گزاره‏ هاى آن را یک به یک بر اساسفرهنگ اهل بیت علیهم‏السلام نقادى و بازنگارى نموده و افزون بر شرح محتواى آن، به نقد داده‏ هاى آن پرداخته و پیرایه‏ هاى آن را خاطرنشان شده و با تقریر متن و شرح و تعیین گزاره ‏هاى صادق و حق و گزاره‏ هاى نادرست آن، کاستى‏ ها و مشکلات علمى، عرفانى و عقیدتى آن را به صورت آزاد نقد و بررسى و سخن حق و صواب را بیان کرده و تمامى گزاره‏ هاى آن را تکمیل و هماهنگ با فرهنگ شیعى تصحیح نموده ‏ایم. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ مهر ۹۴ ، ۱۶:۳۰
صراط مستقیم

شرح نوآور و انتقادى «سیر سرخ»

نگارنده‏ى این سطور سال‏هاست که کتاب «منازل السائرین» را در حوزه‏ى علمى قم تدریس نموده و کتاب حاضر حاصل آن سال‏هاست. این کتاب عبارات متن کتاب و شرح آن را به فارسى تبیین نموده و داده‏هاى عرفانى خواجه‏ى انصارى (به عنوان متن‏نگار) و شارح کاشانى (به عنوان شرح‏ پرداز) را توضیح داده است. هم‏چنین گزاره ‏هاى متن و شرح نقد و بررسى شده و درستى ‏ها و نادرستى ‏هاى آن یکى یکى ارزیابى

و گزاره ‏هاى غیر حقیقى آن تصحیح گردیده و مشکلات عرفانى یا کوتاهى‏ ها و نارسایى‏ هایى که در این کتاب رخ داده، تذکر داده شده است. افزون بر این، یافته‏ هاى خود را بر آن افزوده ‏ایم. یافته ‏هایى که عرفان محبوبان را بیان مى ‏دارد که سیر آنان سرخ است و از متن عرفان محبى کتاب فاصله‏ ى بسیارى دارد. گزاره ‏هاى کتاب «منازل السائرین» از عرفان محبّان فراتر نمى ‏رود و عرفان محبوبان و اولیاى کمّل الهى و حضرات معصومین علیهم‏السلام مقام دیگرى است که در متن و شرح کتاب نیامده و ما آن فاصله‏ى ژرف و برخى از رمز و رازهاى ناگفته‏ى آن را بیان کرده‏ ایم تا شاید پیش‏ زمینه‏ اى براى گشایش نقاب از رخ آن حقیقت ناب در حوزه‏ هاى علمى شود.

براى نمونه، این کتاب از بدایات تا نهایات را به ‏طور کلى سیصد مرتبه ساخته است، ولى به عقیده‏ى نگارنده، همه‏ى راه در یک کلمه و در سه منزل خلاصه مى‏شود: آن کلمه «ترک طمع» و آن سه منزل: «ترک طمع از خود»، «ترک طمع از خلق» و در نهایت «ترک طمع از حق تعالى» است. عرفان محبوبان، خرابى غیر، و آبادى حق است. عارف محبوبى خراب از طمع و آباد از حق است. معرفت هنگامى حاصل مى‏گردد که طمع از آدمى برخیزد. اولیاى حق و حضرات محبوبان، حول طمع نمى ‏چرخند و دچار طمّاعى نمى ‏گردند تا سیصد منزل دور شوند یا هفت شهر و هزار و یک مقام را بگذرانند؛ از این‏رو، فراوانى باب‏هاى کتاب و آغاز کردن از بدایات و وصولى که این کتاب براى منزل توحید دارد، از صفات متوسّطان و محبّان است و محبوبان چنین راه پرپیچ و خم و چنان مشکلاتى ندارند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۵۴
صراط مستقیم


اودیه: احسان، علم، حکمت، بصیرت، فراست، تعظیم، الهام، سکینه، طمأنینه و همت.

احوال: محبت، غیرت، شوق، قلق، عطش، وجد، دهش، هیمان، برق و ذوق.

ولایات: لحظ، وقت، صفا، سرور، سرّ، نفَس، غربت، غرق، غیبت و تمکن.

حقایق: مکاشفه، مشاهده، معاینه، حیات، قبض، بسط، سکر، صحو، اتصال و انفصال.

نهایات: معرفت، فنا، بقا، تحقیق، تلبیس، وجود، تجرید، تفرید، جمع و توحید.

آن‏چه سبب مى‏شود فرد امکان وصول به حق تعالى را باور نماید یقظه و بیدارى است. یقظه نخستین غوغایى است که در باطن و درون فرد ایجاد مى‏شود. آخرین منزل نیز توحید است که همان وجدان خدا و وصول به حضرتش مى‏باشد. توحید از باب تفعیل است و تدریج در آن نهفته است و به این معناست که حصول آن آنى نیست و باید رفته رفته در دل و جان آدمى اشراب شود و در آن نشست گیرد و نهادینه گردد. آدمى رفته رفته به خداوند توجّه پیدا مى‏کند و به تدریج یک به یک تعین‏ها و انانیتى را که دارد از دست مى‏دهد تا حق را بیابد. از دست دادن هر تعین در او حالتى را نمودار مى‏کند که نحوه‏ى شدن و گردیدن از حالى به حال دیگر در حالى که آدمى را حرکت مى‏دهد و پیش مى‏برد «منزل» نام دارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۵
صراط مستقیم

جناب انصارى کتاب خود را در ده بخش کلى تنظیم نموده است. هر بخش نیز داراى ده باب است؛ بنابراین این کتاب داراى صد باب مى‏باشد

و صد اصطلاح اخلاق عرفانى را توضیح مى‏دهد. هر باب نیز داراى سه مرحله است، در نتیجه مراحل سلوک به سیصد مرتبه مى‏رسد.

ده بخش کلى این کتاب عبارت است از:

بدایات، ابواب، معاملات، اخلاق، اصول، اودیه، احوال، ولایات، حقایق و نهایات.

هر یک از ده بخش یاد شده داراى ده باب به شرح زیر است:

بدایات: یقظه، توبه، محاسبه، انابه، تفکر، تذکر، اعتصام، فرار، ریاضت و سماع.

ابواب: حزن، خوف، اشفاق، خشوع، اخبات، زهد، ورع، تبتل، رجاء و رغبت.

معاملات: رعایت، مراقبت، حرمت، اخلاص، تهذیب، استقامت، توکل، تفویض، ثقه و تسلیم.

اخلاق: صبر، رضا، شکر، حیا، صدق، ایثار، خُلق، تواضع، فتوت و انبساط.

اصول: قصد، عزم، ارادت، ادب، یقین، انس، ذکر، فقر، غنا و مراد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۱:۴۴
صراط مستقیم


کتاب «منازل السائرین»

خودیاب‏هاى چندى براى «محبان» وجود دارد. یکى از این خودیاب‏ها که وجدان مسیر وصول به حق و ایستارهاى آن را براى خودباختگان و محبان ترسیم نموده کتاب «منازل السائرین» است. مؤلف محترم آن‏چه براى واصل به حق در مسیر تنظیم شده توسط این کتاب پیش مى ‏آید را تبیین کرده است. این کتاب براى مسیر وصول به حق یکصد ایستار قرار داده است. ایستارهایى که هر یک داراى سه طبقه‏ى فوقانى است. نمایى که این کتاب از مسیر یاد شده ارایه مى‏ دهد بسیار بهتر از نمایى است که دیداندازها و خودیاب‏ هایى هم‏چون «مقامات القلوب» ترمذى، «قوت القلوب» ابوطالب مکى، «التّعرّف لمذهب أهل التّصوف» کلابادى و «رساله‏ى قشیریه»ى ابوالقاسم قشیرى ارایه داده ‏اند و دقت آن نیز بیش‏تر است؛ با این وجود نتوانسته است از مسیرى کوتاه براى وصول به حق تعالى بگوید. این وصول تنها با گام نهادن در وادى خون و آتش و سیر سرخ ممکن مى‏شود که طریق محبوبان الهى است و ما این طریق را براى نخستین بار در شرح حاضر توضیح داده‏ ایم.

«منازل السائرین» به معناى منزل‏هاى روندگان است. روندگانى که آهنگ وجدان حق را دارند. «منزل» اصطلاح خاص است و همان مسیرى را گویند که رونده بر آن در حال حرکت است؛ در نتیجه استقرار و تثبیتى در آن نیست و آن به آن در گذر و تحویل رفتن است و از حالى به حالى دیگر مى‏ گراید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۵
صراط مستقیم

مراتب زایش آدمى

براى این که کسى به حق تعالى وصول یابد باید هفت مرتبه‏ى تو در تو را به صورت دَوَرانى طى نماید. به عبارت دیگر هر کسى باید هفت زایش درونى و باطنى داشته باشد تا حق تعالى را وجدان نماید. این مراتب عبارت است از: طبع، نفس، قلب، روح، سرّ، خفى و اخفا. تحقق به این مراتب، فرد چیره و متحقق را روان‏شناسى کارآزموده مى ‏نماید که مى ‏تواند کاستى ‏ها و بیمارهاى روانى هر فردى را تشخیص دهد و به تناسب، نسخه‏ى درمان او را ارایه دهد. کارشناسى راه ‏رفته که رفتارها و اخلاق‏هاى انسانى و هنجارها و ناهنجارها و صفات اختیارى و اضطرارى او را مى ‏شناسد و ریشه‏ى هر یک را مى ‏بیند و میان رفتارهاى برخاسته از ژنتیک و وراثت، رفتارهاى برآمده از محیط تربیتى و مربیان و رفتارهایى که پى‏ آمد داشته‏ هاى ذاتى و گنج‏هاى پنهانى هر کسى است امتیاز مى‏نهد. البته ارایه‏ى روان‏شناسى یاد شده و نیز اخلاق مبتنى بر اخلاق عرفانى که متمایز از اخلاق کلامى و حکمى است و شرح آن گذشت نیاز به استدلال و نظر دارد. اخلاقى که در پى آلایش ظاهر و آراستگى باطن و کمال ‏طلبى نیست، بلکه خرابى، بى ‏ذاتى و فنا را پى مى ‏گیرد. عارف نمى‏ خواهد خود را براى خدا هم‏چون عروسى زینت دهد، بلکه در پى فنا و خرابى است که جز حق هیچ نمى‏ ماند، نه ذاتى و نه صفاتى، نه آرایشى و نه پیرایشى. هرچه از جمال و کمال مشاهده مى ‏شود از آنِ حضرت حق است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۴
صراط مستقیم

این معرفت نظرى است که به عمل ارزش مى‏دهد و معیار سنجش و ارزیابى آن مى‏شود. ارزش هر عملى به اندیشه‏ى آن عمل است؛ از این رو هم در فلسفه و حکمت و هم در عرفان، ارزش عرفان عملى و نیز ارزش حکمت یا فلسفه‏ى عملى به عرفان نظرى و فلسفه‏ى نظرى است. بر این

اساس، عرفان عملى به خودى خود هیچ موقعیتى ندارد و این عرفان نظرى و بلنداى آن است که عرفان عملى را ارزش و موقعیت مى‏دهد و آن را منتج مى‏سازد. براى نمونه، در روایات فضیلت کردار حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام چنین است: «لضربة علی یوم الخندق خیر من عبادة الثقلین»(1)؛ ضربت شمشیر حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام در روز خندق برتر از عبادت ثقلین (جن و انس) است. برترى تمامى کردار حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام که در این روایت تنها نمونه‏اى از آن ذکر شده است و عمومیت دارد از تعداد رکعات نماز نیست؛ زیرا صورت نماز همین کردار خاص است، بلکه این برترى براى معرفتى است که حضرت امیرمؤمنان علیه‏السلام نسبت به حقیقت دارند. معرفتى که آن را این گونه بیان مى‏فرمایند: «مَا عَبَدْتُکَ خَوْفا مِنْ نَارِکَ وَلاَ طَمَعا فِی جَنَّتِکَ وَلَکِنْ وَجَدْتُکَ أهْلاً لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُک»(2). ارزش عرفان عملى یا فلسفه و حکمت عملى فرع بر نظر و دانش آن کار است.

یکى از عواملى که سبب شده عرفان عملى رونق نگیرد و آن‏چه که هست نیز نتیجه نبخشد این است که روى‏آوران به عرفان عملى در عرفان نظرى تخصص و باور صحیح ندارند. عرفان عملى بیش‏تر قابل احساس و تجربه است تا عرفان نظرى. گزاردن نماز، داشتن چله، رکوع و سجودهاى طولانى بهتر خود را نشان مى‏دهد تا معرفت که در هویت صورت مختفى است و ملموس نمى‏باشد. به هر روى، عمل فرع بر معرفت است و عملى


1. محمد طاهر قمى شیرازى، کتاب الاربعین، ص 430.

2. عوالى اللئالى، ج 1، ص 20. بحار الانوار، ج 67، ص 168. خدایا تو را از ترس آتش و به طمع بهشت عبادت نکردم، بلکه تو را شایسته‏ى عبادت یافتم، پس پرستش و بندگى‏ات کردم.

محقق مى‏شود که معرفت را پشتوانه‏ى خود داشته باشد. اگر معرفت درست نباشد و به عبارت منطقى، ارزش صدق نداشته باشد، عمل منطبق و هماهنگ با واقع نمى‏گردد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مهر ۹۴ ، ۲۰:۱۲
صراط مستقیم