شرح نوآور و انتقادى «سیر سرخ»4
آموزه هاى این عرفان که سعى شده است در این کتاب به درستى تبیین شود حتى مى تواند پیروان مکاتب دیگر را جذب نماید و بر عرفان دین هاى دیگر چیرگى یابد؛ چرا که عرفان هاى دیگر از ارایه ى مصداق ناتوان است و نمىتواند حتى مؤسسان عرفان خود را مصداق کامل آن عرفان قرار دهد و مورد نقض آن در رفتار، اندیشه و کردار رهبران عرفانى آنان موجود است، اما در عرفانى که نگارنده ارایه مىدهد مصداق عینى کامل عرفان وجود دارد. این مصداق همانند قواعد ادبیات است که اسلامى و غیر اسلامى ندارد. عرفان محبوبى شیعى جز حضرت امیرمؤمنان على علیهالسلام و دیگر حضرات معصومین علیهمالسلام مصداق کاملى ندارد. به عبارت دیگر، در این عرفان، کسى نمىتواند براى عارف مصدر واقع شود جز حضرات معصومین علیهمالسلام و دیگر اولیاى الهى تنزیلات آن بزرگواران مىباشند که خود را به این راه کشانده اند. این مفاد: «صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ»(1)است؛ خدایا، ما را در راهى سیر بده که به آنان انعام کرده اى. ما در جلد چهارم «تفسیر هدى» از این آیه گفته ایم. در آنجا آورده ایم اِنعامى ها همان اولیاى محبوبى هستند. اولیایى که عرفان آنان
1. فاتحه / 7.
تاکنون براى مراکز علمى منقح نشده است. عرفانى که فرسنگها با عرفان محبان فاصله دارد و تنها ویژهى فرهنگ ولایت مدار و توحیدْ اساس شیعه است. عرفانى که متن حاضر نخستین کتاب براى توضیح روشمند و مدرسى آن دانسته مىشود. کتابى که با فرهنگ و باورهاى شیعى هماهنگ است و قرآن کریم و سنت موضوع آن مىباشد. در این صورت، هیچ متشرعى با مطالعهى آن به مخالفت با این عرفان بر نمىخیزد مگر آن که جمودى داشته باشد که نه شرع را بفهمد و نه عرفان را درک کند و دعواى فقیه و عارف فروکش مىکند. هر کسى از این عرفان بهره و لذت مى برد و آن را شیرین، تازه، زنده، پویا و داراى قرب، وصال، عشق، حب و مهر مىداند و آن را کام مىیابد و نه فقر، گدایى و کشکول و مانند آن و بساط عارفان ریاضتى هندوستان که در درویشها نیز بسیار تأثیر گذاشته است برچیده مى شود.