گنج حمد
در قرآن کریم چهار گنج نهفته است: «سورهى فاتحه»، «آیةالکرسى» و آیات: «شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ وَالْمَلاَئِکَةُ وَأُولُو الْعِلْمِ قَائِما بِالْقِسْطِ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ»(1) و نیز: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشَاءُ وَتَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشَاءُ وَتُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ إِنَّکَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ. تُولِجُ اللَّیْلَ فِی النَّهَارِ وَتُولِجُ النَّهَارَ فِی اللَّیْلِ وَتُخْرِجُ الْحَیَّ مِنَ الْمَیِّتِ وَتُخْرِجُ الْمَیِّتَ مِنَ الْحَیِّ وَتَرْزُقُ مَنْ تَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ»(2).
در بیست و چهار ساعت از شبانه روز نباید از این چهار گنج غافل بود که کلید گشایش درهاى بسیارى را در خود دارد و هر در بسته اى را مىشود با آنها باز کرد و بن بست در زندگى نداشت، ولى در این میان، سورهى فاتحه برترین آنها و در رأس است؛ چنانکه روایت زیر از مقام شامخ آنها پرده بر مى دارد:
«روى جعفر بن محمّد ، عن أبیه، عن آبائه علیهم السلام ، عن النبی صلى الله علیه وآله أنّه قال: لما أراد اللّه أن ینزّل «فاتحة الکتاب»، و«آیة
1. آل عمران / 18.
2. آل عمران / 26 ـ 27.
الکرسی»، و«شهد اللّه» و«قل اللهمّ مالک الملک ـ إلى قوله ـ بغیر حساب» تعلّقن بالعرش، ولیس بینهنّ وبین اللّه حجاب، وقلن: یا ربّ، تهبطنا إلى دار الذنوب، وإلى من یعصیک، ونحن معلّقات بالطهور وبالقدس، فقال: وعزّتی وجلالی، ما من عبد قرءکنّ فی دبر کلّ صلاة مکتوبة، إلا أسکنته حظیرة القدس على ما کان فیه وإلاّ نظرت إلیه بعینی المکنونة، فی کلّ یوم سبعین نظرة، وإلاّ قضیت له فی کلّ یوم سبعین حاجة، أدناها المغفرة، وإلاّ أعذته من کلّ عدوّ، ونصرته علیه، ولا یمنعه دخول الجنّة إلاّ أن یموت»(1).
خداوند سورهى فاتحه و کریمه هاى یاد شده را در عرش خود جاى داده بود؛ در حالى که پاک و وارسته بودند. وقتى خداوند خواست آنان را تنزیل دهد گفتند آیا ما را به محل معصیت نازل مىکنى؟! همانطور که ظالمان اگر بخواهند عالمى برجسته را مجازات کنند، وى را به شهرهاى دوردست تبعید مى سازند تا گوشى شنواى سخن او نگردد و با چنین مجازاتى او را آزار مى دهند؛ البته عالمى که عارف محبوبى نباشد، وگرنه عارفان محبوبى، مکان و زمان بر آنها مؤثر نمى افتد و آنان این توانایى را دارند که خود را به هر چیزى مشغول دارند و از آن به حقیقت لذت برند. این چهار گنج عرش نیز گویى خود را در تبعید مى بینند. خداوند آنان را چنین دلدارى مى دهد که هر کس شما را قرائت کند، او را وارد ساحت
1. مستدرک الوسائل، ج 5، ص 67 ـ 68.
قدسى مى کنم. این بدان معناست که معصیت زمین با این آیات، پاک مى شود؛ به گونه اى که پناه برندهى به این سوره و کریمه هاى یاد شده چنان از پاکى روشنا مى گیرد که مى تواند به معراج رود. ذکرهاى یاد شده اذکار اولیاى خداست که خود را با آن در برابر کفار و شیاطین مقاوم و تازه مى سازند.
گفت وگویى که در این روایت میان خداوند و سورهى فاتحه و کریمه هاى یاد شده است دلالت بر شناسا بودن آنها دارد. آنان هم از وضعیت زمینیان آگاه هستند و هم ملکوتیان و برتر از آن را مى شناسند که چنین سخن مى گویند. خداوند به آنان مى فرماید معاصى زمینیان با شماست که قابل دفع است و آدمیان به وسیلهى تمسک به شماست که مى توانند خود را به میدان قدس برسانند. کارگشاى ناسوت به ملکوت این چهار امر قدسى است.