مسیر عشق

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

مسیر عشق

معرفی راه عشق وکمال به آسانی میسر نیست واین راه راهنمایانی می خواهد آنانی که محبوب پروردگارهستند وراه را به دیگران می آموزند شخصیتهایی چون آیت الله نکونام
حضرت آیت اللّه‏ العظمى نکونام (مدّ ظلّه العالى)داراى ده‏ها اثر ارزنده در موضوعات گوناگون است. این آثار پیرایه زدایى و حل مشکلات علمى به شیوه‏ اى بدیع و نو را دنبال مى ‏نماید. به فرموده ‏ى معظم‏ له: "چیزى که در تمام دروس و نوشتارم شاخص است، پیرایه ‏زدایى، تحقیق و ترمیم مشکلات علمى گذشتگان و راه‏گشایى نسبت به آینده ‏اى برتر براى انسان و جهان اسلام مى ‏باشد."
آن‏چه در این نوشته ‏ها مورد اهمیت نگارنده بوده، بازسازى مبانى علمى و دینى و پیرایه ‏زدایى کتاب‏هاى اسلامى است که موجبات رکود و خمودى جامعه‏ى اسلامى را همراه داشته است. هم‏چنین تقویت عوامل جهل ‏زدایى و رفع نواقص و موانع فقهى، فرهنگى، عقلى، فلسفى، عرفانى و اخلاقى در تمامى جهات فردى و اجتماعى که سبب حیات علمى و دینى هرچه بیش‏تر جامعه‏ى مسلمین مى‏ گردد را امرى ضرورى دانسته‏ اند.
باید گفت این آثار به نوآورى و گره‏ گشایى در قلمرو اندیشه‏ى دینى و بازپیرایى ذخایر فکرى اسلامى در حوزه‏ى معرفت دینى اهتمام دارد و به تحقیق جامع و منسجم زیر ساخت ‏هاى اندیشه دینى مى ‏پردازد و آسیب ‏هاى باور داشت‏ه اى دینى را به چالش مى ‏کشاند و به ارایه‏ى راه گذار از بحران‏هاى پیش روى آن مى‏ پردازد و پیرایه ‏زدایى از آموزه ‏هاى دینى و زدودن انحرافات و پاسخ به شبهات را مهم‏ترین هدف خود مى ‏داند و همان‏گونه که گذشت ،مى‏ توان تولید علم و نوآورى در حوزه‏ى دین پژوهى و پاسخ به نیازهاى جامعه‏ى جوان امروز را از مهم‏ترین ویژگى‏ هاى آن دانست.

طبقه بندی موضوعی

۶۹ مطلب با موضوع «تفسیر قران» ثبت شده است

ابراز عشق حق‌تعالی
قرآن کریم می‌فرماید: «وَإِذَا سَاَلَک عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ اُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیسْتَجِیبُوا لِی وَلْیوْمِنُوا بِی لَعَلَّهُمْ یرْشُدُونَ».
این آیه در تمامی قرآن کریم نظیر ندارد و با انس با این آیه شریفه، می‌توان عشق خداوند به بندگان را به نیکی دانست.
خداوند خود را در این آیه «قَرِیب» و نزدیک معنا می‌کند و هر خواهانی را پاسخ می‌گوید؛ خواهانی که پیش از آن که خود بشنود، خداوند صدای وی را شنیده است؛ همان‌طور که نوزاد وقتی گریه می‌کند، پیش از آن که پدر متوجه شود، مادر صدای وی را می‌شنود. خدا چنان در عشق بندگان غرق است که به آنان کرنش می‌کند و میل خود را ابراز می‌کند و می‌فرماید: «مرا بخوانید.»
می‌گویند برای همسر خود به زبان آورید که او را دوست دارید. خداوند به بنده این عشق‌ورزی را آموزش می‌دهد؛ بلکه از او می‌خواهد که به او بگوید وی را دوست دارد و از او خواسته‌ای دارد.
حق‌تعالی جز پدیده‌هایی که آفریده است، کسی را ندارد و همواره چشم محبت به آنان دوخته است؛ اما بنده غفلت دارد و به این عشق التفاتی نمی‌کند. در این آیه، خداوند همواره خود را پیش می‌کشد تا قرب عاشقانه خود به بنده را به نمایش گذارد و به تعبیر دیگر، شش مرتبه کرنش نموده و خود را افتاده و خاکی نموده است که چنین می‌گوید. چنین عشقی در کدام افسانه عشقی آمده است. او به همه آفریده‌های خود عشق دارد و به آنان مشتاق‌تر و عاشق‌تر است؛ از این رو کم‌ترین آزار، اذیت و ظلمی به یکی از آنان را نمی‌پذیرد. کیست که عشق بی‌پایان خدا به تمامی بندگانش را درک کند؟ چرا که یا عاشق نیست و یا عشق وی محدود است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۴ ، ۱۵:۵۲
صراط مستقیم

سید قرآن کریم

همان گونه که گفتیم سورهٔ بقره خود به تنهایی یک قرآن کریم است و هر چه در قرآن کریم است در سورهٔ بقره یافت می‌شود. البته نسبت به سورهٔ حمد هم ما همین عقیده را داشتیم و می‌گفتیم سورهٔ حمد همهٔ قرآن است با این تفاوت که سورهٔ حمد اجمال و ایجاز و سورهٔ بقره تفصیل است وگرنه به لحاظ مبانی و احکام، سورهٔ بقره سید قرآن کریم است همان گونه که از اسمای این سوره هم همین است. این سوره پیشتاز است و در مدینه حضرت نبی اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در مواجهه با اقوام و ملل متفاوت با همین سوره فتح الفتوح نمودند و راه استدلال و مباحثه و راه مباهله را باز نمودند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۳
صراط مستقیم

اسمای سوره های قرآن کریم

اسمایی هم که روی سوره‌های قرآن کریم گذاشته‌اند، همه دارای اسناد محکمی نیست. همانند این سوره که نام بقره بر آن گذاشته شده است در حالی که بیش‌تر آن آیات و بینات، رموز، وحی، استدلال، توحید، احکام و نیز سرگذشت انبیا آمده است و افزون بر این‌ها از گاو بنی اسراییل هم در این سوره بحث شده و به نام بقره هم شهرت یافته است زیرا به ویژه از طرف یهودیان بسیار نقل شده و نقل بقره بقره این اسم را بر آن ماندگار نموده است. از طرف دیگر نیز در روایات و ماثورات از سوی ائمهٔ معصومین علیهم‌السلام هم نداریم که از این سوره با نام بقره یاد نموده باشند بلکه آن را با نام ذروه القرآن، سنام القرآن و یا فسطاط القرآن خوانده‌اند. حتی برخی از گذشتگان در نام بردن از این سوره احتیاط می‌کردند و آن را بقره نمی‌گفتند و از نام‌های وارد شده در روایات استفاده می‌نمودند. البته در روایات با این نام نیز مخالفتی نشده است و نام گذاری بعضی از سوره‌ها به نام برخی از حیوانات بیش از این که از جانب پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله و یا امام معصوم علیه‌السلام باشد بیش‌تر جنبهٔ عرفی دارد.

 ازسایت عشق مردم

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ تیر ۹۴ ، ۱۸:۳۲
صراط مستقیم

هیچ پدیده ‏اى نیست که بدون سیستم و نظم خاص و هماهنگ سیر داشته باشد؛ خواه در خوبى‏ ها باشد یا در بدى‏ ها و در درستى‏ ها باشد یا کاستى‏ ها. تسبیح سرود خوش کمال آزادى هر پدیده ‏اى است؛ چرا که


1. انبیاء / 79.

حکایت سیر طبیعى آن است. تسبیح یک حرکت سیستماتیک ونظام ‏مند است. کسى که در دل خود ناخالصى، انحراف و آلودگى در کردار یا رفتار دارد و خداوند را تسبیح مى‏ گوید، ذکر زبانى وى گناهى است که براى او نوشته مى ‏شود؛ زیرا با انحرافى که دارد تسبیح را به سخریه گرفته است. این داوود است که سیر طبیعى دارد و سیر وى چنان با طبیعت هماهنگ است که کوه و گنجشک را با خود به سیر موزون مى ‏کشاند: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ»(1). رفتار و کردار آدمى اگر تسبیح داشته باشد حتى کوه‏ها را با خود به جنبش وا مى ‏دارد؛ چرا که هر دو هم‏دیگر را درک و فهم مى‏کنند:.«وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الاْءَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ. إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالاْءِشْرَاقِ. وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ. وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآَتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ»(2).

تسبیح هر پدیده ‏اى تصویر سیر حرکتى آن به صورت سالم و درست است. سیر طبیعى هر پدیده ‏اى سیر نورى و حقیقى آن است. پدیده ‏اى که با تسبیح سیر طبیعى خود را اعلام مى ‏دارد در حقیقت خالق خود را تنزیه مى ‏کند؛ به این اعتبار که او و دیگر پدیده ‏ها تمامى سالم‏ اند و کرده ‏اى درست دارند پس خداى آنان نیز بدون نقص، تمام کمال، محمود و حمد است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».

تسبیح با سیر طبیعى و سالم حاصل مى‏ شود. براى نمونه، کسى باید به حوزه بیاید که علوم اسلامى با طبیعت وى سازگار باشد و کسى که این


1. پیشین.

2. ص / 17 ـ 20.

علوم با طبیعت او سازگار است باید نخست رشته ‏اى را بیابد که با او تناسب داشته باشد و نیز استادى را جست‏وجو کند که با سلیقه و علایق او مناسبت داشته باشد وگرنه سیرى آسیب‏ زا خواهد داشت و عمر و امکانات خود را ضایع مى ‏کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۹
صراط مستقیم

تسبیح بر دو گونه‏ى تکوینى و ارادى تشریعى است. تسبیح ارادى تشریعى موضوع سخن ما نیست که از آن در کتاب «دانش ذکر» سخن گفته ‏ایم و در این‏جا موضوع سخن ما تنها تسبیح تکوینى است. براى نمونه، خداوند مى ‏فرماید: «وَیُسَبِّحُ الرَّعْدُ بِحَمْدِهِ»(1). رعد براى نمونه آمده است و هر پدیده ‏اى تسبیح دارد؛ یعنى درستى، سلامت و صحت خود را حکایت مى ‏کند و هر گونه نقصى را از حریم خویش و در نتیجه از حریم الهى دور مى‏ سازد. تسبیح حکایت نظام طبیعى و به ‏دور از آفت هر پدیده است و سیر طبیعى و سالم آن است. تسبیح حکایت سیر و حرکتى سالم و به‏ دور از آفت، نقص، انحطاط، انحراف، زبونى، سستى، کجى و کاستى است. حرکتى که از افراط و تفریط مصون باشد.

سیر طبیعى پدیده‏ ها ارادى، عقلانى، تنزیهى، تقریبى یا بر گونه ‏هاى


1. رعد / 13.

دیگرى است که آن را مى‏شود از نوع واژه‏ هایى که در قرآن کریم کنار تسبیح آمده است به دست آورد.

باید توجه داشت تسبیح هر پدیده حکایت سلسله ‏اى از اسباب، علل و ابزار است و «نظام» هماهنگى را مى ‏رساند که خداوند در آن نظام و سیستم به صورت روشمند و سیستماتیک کارپردازى دارد و چنین نیست که به تنهایى مدیریت و عملیات پدیده ‏ها را انجام دهد؛ چنان‏چه فراز: «وَکُنَّا فَاعِلِینَ» در آیه‏ى تسبیحى زیر بیان‏گر این نکته است: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ»(1).

سیر طبیعى هر پدیده ‏اى متأثر از اسماى جمال و جلال حق تعالى است. براى نمونه میوه‏ى سیب رشد مى‏کند و جلا مى‏گیرد و سپس اگر مواظبت نشود گندیده مى ‏شود. گندیدگى سیر طبیعى سیبى است که بسیار رسیده است و آن را نباید کاستى، اعوجاج، کندى، سستى و انحراف دانست، بلکه مقتضاى طبیعت آن است و سیب چنان‏چه موضوع خود را پیدا کند و رشد آن متوقف نشود پس از رسیدگى کامل به گندیدگى رو مى‏ آورد. اعوجاجاتى که بشر آن را در نظرگاه خود انحراف مى‏بیند تمامى سیر طبیعى و سیستماتیک هر پدیده ‏اى است. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۸
صراط مستقیم


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


کسى که قصد اخبار دارد، در حقیقت عملى را شکل نبخشیده و تنها حکایت قول دیگرى را ظاهر کرده است. قصدِ فعل دیگرى از سنخ «اطاعت» است و نه از جنس «عبادت». عبادت با قصد انشاست که محقق مى‏شود.

کسى مى ‏تواند قصد انشا داشته باشد که معناى این ذکر را بداند و آن را بر حقیقت معنایى که خداوند قصد کرده و به تعبیر علما بر «ما انزل اللّه‏» بیاورد. کسى که اهل یقین باشد و معنایى را که مى‏ آورد با یقین کامل قصد کند. کسى که بداند کاف «إِیَّاک» را چگونه به خطاب آورد و به تشخص و شخصیت مخاطب وصول داشته باشد.

کسى که عمل را با قصد انشا مى ‏آورد باید بر تمامى حکمت، اشراف و وصول داشته باشد و جز خیر از او صادر نشود و جز به عشق کار نکند.

کسى که چنین توانى ندارد و عبادت را به قصد انشا مى ‏آورد و در آن در مى ‏ماند از اسلام به کفر و از طهارت به نجاست تبدیل مى‏ گیرد. این گونه است که باید احتیاط کرد و چنین نباشد که با خواندن کتابى، هوس تقلید از اولیاى الهى را داشت و باید اندازه‏ى خود را دانست. فرد ناتوان و ضعیف باید عبادت خود را به زبان اولیاى چهارده معصوم علیهم‏السلام و به نقل از

آنان آورد؛ هرچند عبادتى که به قصد اخبار باشد فاقد حکمت و صرف نقل است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۴۳
صراط مستقیم


جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


اسم بودن «الْحَمْد»

«الْحَمْد» از اسم‏ هاى خداوند است، اسمى جمالى است که هم وصف حق و هم وصف خلق واقع مى‏شود. چون تمامیت کمال را دارد، نفى نقص لازم آن است و براى همین است که با تسبیح مى‏ آید: «وَإِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلاَّ یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَکِنْ لاَ تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ»(1).

اثبات تمامیت کمال براى حق تعالى با نفى نقص و تسبیح ملازمه دارد و «الْحَمْد» صرف تعظیم نیست، بلکه تعظیمى است که تنزیه، تقدیس و تسبیح را به همراه و به صورت ملازمى دارد و هیچ گونه تنقیصى در «الْحَمْد» قابل لحاظ نیست. همواره چنین است که تسبیح با حمد و حمد با تسبیح همراه است. «الْحَمْد» وصفى جمالى است که و همیشه این کارهاى جمالى است که مورد ستایش و تحمید قرار مى‏گیرد. «الْحَمْد» از اسماى کمالى است که جمال آن جلال را همراه دارد.

خصوصیت دیگرى که در «الْحَمْد» اعتبار دارد این است که جمال


1. اسراء / 44.

عالى آن طیّب است و هیچ گونه حظوظ نفسانى؛ مانند تملق، ریا و خست در آن نیست؛ چنان‏که مى ‏فرماید: «وَهُدُوا إِلَى الطَّیِّبِ مِنَ الْقَوْلِ وَهُدُوا إِلَى صِرَاطِ الْحَمِیدِ»(1)؛ صراط حمید راهى طیب است. یعنى راهى است که آزاد منشى و آقایى دارد و راه بزرگان و وارستگان آزاد و حرّ است و قیدى براى آن نیست و شرطى در آن نهاده نمى‏شود و خالى از هر گونه حظوظ نفسانى به‏ ویژه منت است و از شایبه‏ى هر گونه طمع و طلبى خالى است.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ اسفند ۹۳ ، ۱۹:۲۵
صراط مستقیم



ثقل حمد

وصول به سوره‏ى حمد داراى سه مرتبه‏ى تشبهى، تخلقى و تحققى است. این مراتب سه ‏گانه را در کتاب «محبوب عشق» توضیح داده‏ ایم و از ذکر آن در این تفسیر خوددارى مى‏ کنیم و تنها مى ‏گوییم مسلمانان از آن‏جا که سوره‏ى حمد را شبانه‏ روز دست ‏کم ده بار در نمازهاى خود مى ‏آورند و

این سوره تا ناسوت تنزل یافته است، قدر آن را نمى‏ دانند؛ همان‏طور که گاه مى ‏شود کسى خوبى پدر و مادر یا دیگر خویشان خود را قدر نمى‏ دا ند و نسبت به آن‏ها دچار اهمال مى ‏شود و وقتى آن‏ها از دنیا رفتند، آن‏گاه به خود مى‏ آید. همین‏طور است نسبت به قرآن کریم که بیش‏تر افراد، نوعى غفلت عمیق نسبت به آن دارند و براى همین است که واژه‏ ها و کلمات آن براى چنین کسانى قابل ادراک و مفهوم نیست. کسى که ثقل و سنگینى این سوره را ادراک نمى ‏کند نسبت به آن قربى ندارد. برخى ثقل آن را در طریق مى ‏یابند نه در غایت، نماز براى چنین کسانى سنگین مى‏ شود و در گزاردن آن به وسواس و تزلزل در نفس دچار مى ‏شوند؛ در حالى که مهم آن است که ثقل عبادت در غایت و در وصول و در نتیجه وجدان گردد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ اسفند ۹۳ ، ۱۶:۵۴
صراط مستقیم


آیه‏ى نخست سوره‏ى فاتحه با شکر شروع نشده است تا تمامیت ستایش را جلوه دهد، بلکه با حمدى که مى‏ آورد شکر را نیز نمود مى‏ دهد؛ برخلاف شکر که نمى‏ تواند نمایانگر حمد باشد. کسى که مى‏ خواهد این فراز از آیه را به صورت موضوعى تحقیق کند باید تمامى موارد «حمد» و «شکر» را از قرآن کریم استخراج کند و به تحلیل داده‏ هاى آن بپردازد. بخش اعظمى از قرآن کریم در همین فراز نهفته است و با قرب و وصول به آن، مى‏ توان به این کریمه راه یافت و بخشى از قرآن کریم را از

طریق انس با حقیقت این فراز یافت؛ به گونه ‏اى که با حصول تمکن و قرب، مى ‏توان با گفتن این فراز، به باطن قرآن کریم وصول یافت و در زمانى اندک بخش فراوانى از آیات قرآن کریم را ختم کرد. اشراف یاد شده از طریق انس با این فراز، رفته رفته گسترده، فراگیر و محکم مى ‏شود.

کسى که «الْحَمْدُ لِلَّه» مى‏ گوید باید در پرتو انس با این فراز، با گفتن آن، معناى شکر را نیز اشراف و انصراف یابد و توجه داشته باشد که با حمد خود به صورت ضمنى در حال شکرگزارى است و رفته رفته به مرتبه‏ اى بر مى ‏شود و حقیقتى مى‏یابد که مى‏ تواند تمامى آیات مربوط به آن را احضار کند. البته احضار این آیات به معناى حفظ و اشتغال به الفاظ آن که گاه خود کثرت‏ زاست نیست، بلکه حقیقتى طمأنینه ‏زا و سنگین ‏کننده است. سنگینى این سوره چنان است که گاه لرزه بر اندام اولیاى حق که سنیگنى آن را درک مى ‏کنند مى ‏اندازد. سنگینى آن چنان است که کم‏تر ولى الهى مى‏ تواند زیر بار سنگین آن قرار گیرد و این سوره را به تحقق برساند. کسى سنگینى آن را درک مى‏ کند که بخواهد آن را اقامه کند نه این که فاتحه را از سر تکرار و عادت آورد.



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۳ ، ۲۰:۵۲
صراط مستقیم




در جلد دوم تفسیر هدى گفتیم: در میان سوره ‏هاى قرآن کریم، ورود به بسم اللّه‏ سوره‏ى حمد از جایگاه برترى برخوردار است و فتح آن سخت ‏تر و صعب ‏تر است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سوره‏ى حمد که آن را قرآن دوم و مثانى مى‏ گویند، مهم‏ترین بسمله‏ى قرآن کریم است. آیه‏ اى که تمامى قرآن کریم و وحى الهى را در خود جاى داده است؛ از این رو «مثانى» است؛ یعنى دوره ‏اى کامل از وجود و از قرآن کریم و از سوره‏ى حمد است و عنوانى است که تمامى هستى و پدیده‏ هاى آن و نیز تمامى قرآن کریم در آن است؛ به گونه ‏اى که با دریافت آن، نیازى به هیچ آیه ‏اى دیگر نیست و تمامى قرآن کریم شرح همین آیه و ظهور و تنزیل آن است. کسى این معنا را درک مى‏ کند که بتواند با آیه‏ى شریفه انس یابد به‏ گونه ‏اى

که این کریمه، خود را به او در خواب یا بیدارى بنمایاند. باید آن را گفت و بارها گفت و در هر گفتن، سیرى تمام در همه‏ى پدیده ‏ها داشت و هر پدیده ‏اى را از آینه‏ى آن به تماشا نشست. ذکرى که تکرار بر نمى ‏دارد و هر تماشایى تکرار پدیده‏ هاى گذشته نیست؛ چرا که هستى مانند آب در جریان است و آن به آن نو و تازه مى ‏شود و سیر در آن مانند شنا در آب رودخانه است که هر بار آبى تازه از بدن آدمى مى‏ گذرد.

سوره‏ى حمد با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع مى ‏شود و این بدان معناست که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بر هر تحمید و تمجیدى پیشى دارد و نخست باید آن را آورد و اولیت حقیقى براى آن است و تحمید یا تمجید نسبت به آن اولیت اضافى و نسبى دارد و نه حقیقى. تمامى سوره‏ هاى قرآن کریم به ‏جز توبه با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع شده و این بدان معناست که کلید تمامى اسماى الهى و مدخل ورود همه ‏ى آن‏هاست.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۳ ، ۲۰:۱۳
صراط مستقیم