مسیر عشق

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

مسیر عشق

معرفی راه عشق وکمال به آسانی میسر نیست واین راه راهنمایانی می خواهد آنانی که محبوب پروردگارهستند وراه را به دیگران می آموزند شخصیتهایی چون آیت الله نکونام
حضرت آیت اللّه‏ العظمى نکونام (مدّ ظلّه العالى)داراى ده‏ها اثر ارزنده در موضوعات گوناگون است. این آثار پیرایه زدایى و حل مشکلات علمى به شیوه‏ اى بدیع و نو را دنبال مى ‏نماید. به فرموده ‏ى معظم‏ له: "چیزى که در تمام دروس و نوشتارم شاخص است، پیرایه ‏زدایى، تحقیق و ترمیم مشکلات علمى گذشتگان و راه‏گشایى نسبت به آینده ‏اى برتر براى انسان و جهان اسلام مى ‏باشد."
آن‏چه در این نوشته ‏ها مورد اهمیت نگارنده بوده، بازسازى مبانى علمى و دینى و پیرایه ‏زدایى کتاب‏هاى اسلامى است که موجبات رکود و خمودى جامعه‏ى اسلامى را همراه داشته است. هم‏چنین تقویت عوامل جهل ‏زدایى و رفع نواقص و موانع فقهى، فرهنگى، عقلى، فلسفى، عرفانى و اخلاقى در تمامى جهات فردى و اجتماعى که سبب حیات علمى و دینى هرچه بیش‏تر جامعه‏ى مسلمین مى‏ گردد را امرى ضرورى دانسته‏ اند.
باید گفت این آثار به نوآورى و گره‏ گشایى در قلمرو اندیشه‏ى دینى و بازپیرایى ذخایر فکرى اسلامى در حوزه‏ى معرفت دینى اهتمام دارد و به تحقیق جامع و منسجم زیر ساخت ‏هاى اندیشه دینى مى ‏پردازد و آسیب ‏هاى باور داشت‏ه اى دینى را به چالش مى ‏کشاند و به ارایه‏ى راه گذار از بحران‏هاى پیش روى آن مى‏ پردازد و پیرایه ‏زدایى از آموزه ‏هاى دینى و زدودن انحرافات و پاسخ به شبهات را مهم‏ترین هدف خود مى ‏داند و همان‏گونه که گذشت ،مى‏ توان تولید علم و نوآورى در حوزه‏ى دین پژوهى و پاسخ به نیازهاى جامعه‏ى جوان امروز را از مهم‏ترین ویژگى‏ هاى آن دانست.

طبقه بندی موضوعی

۷۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است

«قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ»؛ کاخ سلیمان و زندگى ظاهرى وى چنان شکوه و جبروتى داشته و آن‏قدر بلند و عالى بوده است که زندگى بلقیس در برابر آن چیزى به شمار نمى‏آمده است. بلقیس که از جمله‏ى زیبارویان بوده و بدنى مرواریدگونه و تناسب اندام داشته است، وقتى وارد ساحت کاخ سلیمان مى‏گردد مى‏پندارد بر آن آب جارى است، از این رو لباس خود را جمع مى‏کند و ساق او نمایان مى‏شود و چنین نیست که در برابر سلیمان و در حضور او، از ناحیه‏ى دستگاه حکومت سلیمان، امر شده باشد تمامى اندام خود را بپوشاند (یا پوشیه داشته باشد) بلکه به صورت معمولى و عادى به حضور او مى‏رسد.

م: «قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»؛ بلقیس با مشاهده‏ى شکوه سلیمان و اقتدارى که ایشان بر انس و جن دارد و این که وى از پیامبران الهى است، به خداوند ایمان مى‏آورد و خود را از ظالمان مى‏شمرد.

او از این که سلیمان و خدا و اطاعت و عبادت او را دیر یافته است حسرت مى‏خورد و با فراز: «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی» از گذشته‏ى خود توبه مى‏نماید.

«وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ بلقیس تصریح مى‏کند که به خاطر سلیمان است که به خداوند ایمان مى‏آورد و: «وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ

لِلَّهِ»مى‏گوید؛ یعنى اگر سلیمان نبود من به خدا ایمان نمى‏آوردم. بلقیس چنان در فهم توانمند بوده است که کسى جز سلیمان نمى‏توانسته او را هدایت کند و به وى راه جدیدى پیشنهاد دهد و بر دانش او بیفزاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۲۰:۱۷
صراط مستقیم



«قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ»؛ کاخ سلیمان و زندگى ظاهرى وى چنان شکوه و جبروتى داشته و آن‏قدر بلند و عالى بوده است که زندگى بلقیس در برابر آن چیزى به شمار نمى‏آمده است. بلقیس که از جمله‏ى زیبارویان بوده و بدنى مرواریدگونه و تناسب اندام داشته است، وقتى وارد ساحت کاخ سلیمان مى‏گردد مى‏پندارد بر آن آب جارى است، از این رو لباس خود را جمع مى‏کند و ساق او نمایان مى‏شود و چنین نیست که در برابر سلیمان و در حضور او، از ناحیه‏ى دستگاه حکومت سلیمان، امر شده باشد تمامى اندام خود را بپوشاند (یا پوشیه داشته باشد) بلکه به صورت معمولى و عادى به حضور او مى‏رسد.

م: «قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی»؛ بلقیس با مشاهده‏ى شکوه سلیمان و اقتدارى که ایشان بر انس و جن دارد و این که وى از پیامبران الهى است، به خداوند ایمان مى‏آورد و خود را از ظالمان مى‏شمرد.

او از این که سلیمان و خدا و اطاعت و عبادت او را دیر یافته است حسرت مى‏خورد و با فراز: «رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی» از گذشته‏ى خود توبه مى‏نماید.

«وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»؛ بلقیس تصریح مى‏کند که به خاطر سلیمان است که به خداوند ایمان مى‏آورد و: «وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ

لِلَّهِ»مى‏گوید؛ یعنى اگر سلیمان نبود من به خدا ایمان نمى‏آوردم. بلقیس چنان در فهم توانمند بوده است که کسى جز سلیمان نمى‏توانسته او را هدایت کند و به وى راه جدیدى پیشنهاد دهد و بر دانش او بیفزاید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۷
صراط مستقیم

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن


کـ : «وَکُنَّا مُسْلِمِینَ»؛ بلقیس خود را تسلیم سلیمان مى ‏نماید و «وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ» که در نامه‏ى سلیمان آمده بود را با «وَکُنَّا مُسْلِمِینَ»پاسخ مى‏ دهد و مى ‏گوید من تسلیم هستم؛ به این معنا که با شما سر نزاع و درگیرى ندارم، چرا که شما زمینه‏ى درگیرى را که همان تجاوز و تعدى بود، برداشتید؛ اما این جمله بر این که بلقیس به خدا ایمان مى ‏آورد و موحد مى‏ شود و انقیاد پیدا مى‏کند دلالتى ندارد و تنها از تسلیم شدن او در برابر سلیمان خبر مى‏دهد و آیه‏ى «وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ»شاهد بر این امر است.

حضرت سلیمان با آن که بلقیس را براى تسلیم شدن او دعوت نموده است، اما بحث را به جاى دیگر به انحراف مى ‏برد و از او درباره‏ى تختى که بر آن نشسته است مى‏ پرسد و مکالمه ‏اى دوستانه با او دارد و این بلقیس است که سعى مى‏ نماید بحث را به موضوع تسلیم خود بازگرداند، ولى سلیمان دوباره وى را به انحراف مى ‏کشاند و بلقیس را به ساحت کاخ خود مى‏ برد و بر آن است تا از او به عنوان میهمان پذیرایى کند و سخنان معمولى و غیر رسمى داشته باشد و «اکرم الضیف ولو کان کافرا» را پاس مى ‏دارد و میهمان را در خانه‏ى خود با کرامت تمام بزرگ مى ‏دارد و با آن که صاحب اقتدار است، صحبت از ایمان و کفر و توحید و مسلمانى او به میان نمى ‏آورد و این بلقیس است که نخست تسلیم خود و در پایان از ایمان خویش به خداوند مى ‏گوید و گریزهاى سلیمان را برآمده از مشى

جوانمردانه‏ى وى و حرمتى که سلیمان به میهمان خویش مى ‏گذارد تحلیل مى ‏کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۵۰
صراط مستقیم

جدا کننده متن, جدا کننده متن جدید, جدا کننده متن زیبا, انواع جدا کننده متن, عکس جدا کننده متن

قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لاَ یَهْتَدُونَ. فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ»؛ سلیمان براى ارزیابى و سنجش درایت بلقیس، دستور مى ‏دهد تخت او را بیاورند و تغییراتى در آن ایجاد کنند تا به ‏راحتى شناخته نشود. با آمدن بلقیس، به او مى‏ گوید: «أَهَکَذَا عَرْشُکِ» و نمى ‏گوید: «أهذا عرشک» و آن را مشابه تخت بلقیس معرفى مى‏ کند و با چنین مغالطه ‏اى مى ‏خواهد او را به اشتباه اندازد و وى را از دریافت این که این همان تخت اوست دور سازد، ولى بلقیس 


چنان درایت و فهمى دارد که مى‏ گوید: «کَأَنَّهُ هُوَ»؛ گویى همان تخت من است و این امر زیرکى تمام این زن را مى ‏رساند. البته وى به سلیمان چیز دیگرى مى‏ گوید و آن این که من از پیش، آن را دانستم: «وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا». آیا بلقیس از همان زمانى که آصف تخت وى را حرکت داده، آن را دانسته است و منبعى از غیب داشته یا در میانه راه به او گزارش داده‏ اند؟ این امر را مى ‏توان با بررسى آیات به دست آورد که ان‏شاء اللّه‏ از آن در تفسیر

سوره‏ى نمل سخن خواهیم گفت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۱
صراط مستقیم

1419593989738711_large.jpg


جمعه حال وهوایی دارد که یاد اوری توای محبوب دلها را به ارمغان میاوردواینکه با ظهورت دنیا چقدر زیباتر میشود 

ای کاش تونیز برای آمدن با ما همنوا میشدی ای عزیز دلها

یا صاحب الزمان ادرکنی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۳ ، ۱۳:۲۷
صراط مستقیم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۹:۴۹
صراط مستقیم


آنچنان منتظرم در ره شوق 
که اگر زود بیایی دیر است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۶
صراط مستقیم

نکات برجسته آیه شریفه

الف: «وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ»؛ حضرت سلیمان به صورت شخصى، مباشرى و مستقیم، به تمامى امور حکومت، سرکشى داشته است، نه به صورت نظام ‏مند و سیستماتیک. وى داراى اقتدارى شخصى بوده است، نه اقتدار برآمده از نظام و سلسله‏ى مراتب. او در تمامى کارها میدان ‏دار است. او به اسم خود براى بلقیس نامه مى ‏نویسد و در نامه جز از خود نمى‏ گوید و در هر کارى خود اوست که تصمیم مى ‏گیرد و دستور مى ‏دهد.

بـ : «لاَءُعَذِّبَنَّهُ عَذَابا شَدِیدا»؛ حضرت سلیمان علیه‏السلام با آن که از پیامبران محبوبى است، به هنگام قدرت و توان خود، زبانى تند و تیز به همراه اقتدار، جبروت، سطوت و کسوت داشته است که نمى‏ تواند نبود هدهد را تحمل نماید و غیبت او بر وى سنگین است. رهبرى که چنین رویکردى در اعمال قدرت خود دارد دوام چندانى ندارد و دولت وى دولتى مستأجل است که از باب قدرت خود نمى‏ تواند محبوب قلب‏ها باشد. البته تنها نکته‏ى منفى در پرونده‏ى سلیمان همین مورد است. آیا مى‏ توان چنین نگاهى به دولت سلیمان داشت یا باید براى این برخورد به ظاهر خشن، تند و شدید سلیمان توجیهى یافت؟!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۴
صراط مستقیم

ما براى فهم هرچه بیش‏تر این آیه‏ى شریفه که آثار و عظمت «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم»را نمایان مى‏ نماید از زمینه ‏اى که سبب نگارش این نامه شد مى‏ گوییم تا با وقوف کامل بر آن، بتوان به تحلیل این آیه‏ى شریفه نشست؛ از این رو تمامى آیات مرتبط با این کریمه‏ى الهى را مورد مطالعه و دقت قرار مى‏ دهیم. آیاتى که به تمامى در سوره‏ى نمل آمده است:

«وَتَفَقَّدَ الطَّیْرَ فَقَالَ مَا لِیَ لاَ أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ کَانَ مِنَ الْغَائِبِینَ. لاَءُعَذِّبَنَّهُ عَذَابا شَدِیدا أَوْ لاَءَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَیَأْتِیَنِّی بِسُلْطَانٍ مُبِینٍ. فَمَکَثَ غَیْرَ بَعِیدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُکَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ یَقِینٍ. إِنِّی وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِکُهُمْ وَأُوتِیَتْ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِیمٌ. وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا یَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِیلِ فَهُمْ لاَ یَهْتَدُونَ. أَلاَّ یَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِی یُخْرِجُ الْخَبْ‏ءَ فِی السَّمَاوَاتِ وَالاْءَرْضِ وَیَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ ومـا تعلنُونَ. اللَّهُ لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِیمِ. قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْکَاذِبِینَ. اذْهَبْ بِکِتَابِی هَذَا فَأَلْقِهِ إِلَیْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا یَرْجِعُونَ. قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلاَءُ إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ: إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ. أَلا تعلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ. قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلاَءُ أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنْتُ قاطعةً

أَمْرا حَتَّى تَشْهَدُونِ. قَالُوا نَحْنُ أُولُو قُوَّةٍ وَأُولُو بَأْسٍ شَدِیدٍ وَالاْءَمْرُ إِلَیْکِ فَانْظُرِی مَاذَا تَأْمُرِینَ. قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَکَذَلِکَ یَفْعَلُونَ. وَإِنِّی مُرْسِلَةٌ إِلَیْهِمْ بِهَدِیَّةٍ فَنَاظِرَةٌ بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ. فَلَمَّا جَاءَ سُلَیْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آَتَانِیَ اللَّهُ خَیْرٌ مِمَّا آَتَاکُمْ بَلْ أَنْتُمْ بِهَدِیَّتِکُمْ تَفْرَحُونَ. ارْجِعْ إِلَیْهِمْ فَلَنَأْتِیَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لاَ قِبَلَ لَهُمْ بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُمْ مِنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ. قَالَ یَا أَیُّهَا الْمَلاَءُ أَیُّکُمْ یَأْتِینِی بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَنْ یَأْتُونِی مُسْلِمِینَ. قَالَ عِفْریتٌ مِنَ الْجِنِّ أَنَا آَتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ تَقُومَ مِنْ مَقَامِکَ وَإِنِّی عَلَیْهِ لَقَوِیٌّ أَمِینٌ. قَالَ الَّذِی عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْکِتَابِ أَنَا آَتِیکَ بِهِ قَبْلَ أَنْ یَرْتَدَّ إِلَیْکَ طَرْفُکَ فَلَمَّا رَآَهُ مُسْتَقِرّا عِنْدَهُ قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ وَمَنْ شَکَرَ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ رَبِّی غَنِیٌّ کَرِیمٌ. قَالَ نَکِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنْظُرْ أَتَهْتَدِی أَمْ تَکُونُ مِنَ الَّذِینَ لاَ یَهْتَدُونَ. فَلَمَّا جَاءَتْ قِیلَ أَهَکَذَا عَرْشُکِ قَالَتْ کَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِینَا الْعِلْمَ مِنْ قَبْلِهَا وَکُنَّا مُسْلِمِینَ. وَصَدَّهَا مَا کَانَتْ تَعْبُدُ مِنْ دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا کَانَتْ مِنْ قَوْمٍ کَافِرِینَ. قِیلَ لَهَا ادْخُلِی الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَکَشَفَتْ عَنْ سَاقَیْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُمَرَّدٌ مِنْ قَوَارِیرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»(1).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۳
صراط مستقیم

نگین عشق

تفسیر و تأویل:

« وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم »

إنّه بسم اللّه‏

این فصل به تفسیر و توضیح تنها آیه‏ى شریفه‏ اى مى ‏پردازد که عنوان «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» را در غیر ابتداى سوره، به صورت کامل با خود دارد و آن را فرازى از نامه ‏ى سلیمان نبى علیه ‏السلام به ملکه ‏ى سبأ قرار داده است.

حضرت سلیمان علیه ‏السلام از انبیاى محبوبى خداوند و یکى از استثنایى ‏ترین آن‏هاست که مدتى به قدرت و حکومت ظاهرى، با شکوهى خیره‏ کننده و بى ‏نظیر رسیده است. حکومتى که شکوه ظاهرى و سیطره‏ ى آن بر تمامى پدیده ‏ها چیرگى داشته و دنیاى اجنه، حیوانات، پدیده ‏هاى طبیعى مانند باد و انسان‏ها را در بر مى ‏گرفته است. حضرت سلیمان علیه‏ السلام در میان پیامبران الهى علیهم‏السلام ، از نقطه نظر حکومت ظاهرى، یک استثنا در تاریخ است. اقتدارى که ایشان داشته براى هیچ یک از انبیاى الهى حتى پیامبر ختمى صلى‏ الله ‏علیه ‏و‏آله پیش نیامده است و هیچ کدام این موقعیت ظاهرى را نداشته ‏اند که جن و انس و پدیده ‏هاى طبیعى در رکاب آنان باشند. بله، در

زمان ظهور حضرت امام عصر (عجل اللّه‏ تعالى فرجه الشریف) چنین موقعیتى بسیار بیش از زمان حکومت سلیمان رخ خواهد داد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۴:۲۲
صراط مستقیم