مسیر عشق

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

معرفی آثار وافکار بزرگ مرد زمانه آیت الله العظمی محمد رضا نکونام هدف این مجموعه است

مسیر عشق

معرفی راه عشق وکمال به آسانی میسر نیست واین راه راهنمایانی می خواهد آنانی که محبوب پروردگارهستند وراه را به دیگران می آموزند شخصیتهایی چون آیت الله نکونام
حضرت آیت اللّه‏ العظمى نکونام (مدّ ظلّه العالى)داراى ده‏ها اثر ارزنده در موضوعات گوناگون است. این آثار پیرایه زدایى و حل مشکلات علمى به شیوه‏ اى بدیع و نو را دنبال مى ‏نماید. به فرموده ‏ى معظم‏ له: "چیزى که در تمام دروس و نوشتارم شاخص است، پیرایه ‏زدایى، تحقیق و ترمیم مشکلات علمى گذشتگان و راه‏گشایى نسبت به آینده ‏اى برتر براى انسان و جهان اسلام مى ‏باشد."
آن‏چه در این نوشته ‏ها مورد اهمیت نگارنده بوده، بازسازى مبانى علمى و دینى و پیرایه ‏زدایى کتاب‏هاى اسلامى است که موجبات رکود و خمودى جامعه‏ى اسلامى را همراه داشته است. هم‏چنین تقویت عوامل جهل ‏زدایى و رفع نواقص و موانع فقهى، فرهنگى، عقلى، فلسفى، عرفانى و اخلاقى در تمامى جهات فردى و اجتماعى که سبب حیات علمى و دینى هرچه بیش‏تر جامعه‏ى مسلمین مى‏ گردد را امرى ضرورى دانسته‏ اند.
باید گفت این آثار به نوآورى و گره‏ گشایى در قلمرو اندیشه‏ى دینى و بازپیرایى ذخایر فکرى اسلامى در حوزه‏ى معرفت دینى اهتمام دارد و به تحقیق جامع و منسجم زیر ساخت ‏هاى اندیشه دینى مى ‏پردازد و آسیب ‏هاى باور داشت‏ه اى دینى را به چالش مى ‏کشاند و به ارایه‏ى راه گذار از بحران‏هاى پیش روى آن مى‏ پردازد و پیرایه ‏زدایى از آموزه ‏هاى دینى و زدودن انحرافات و پاسخ به شبهات را مهم‏ترین هدف خود مى ‏داند و همان‏گونه که گذشت ،مى‏ توان تولید علم و نوآورى در حوزه‏ى دین پژوهى و پاسخ به نیازهاى جامعه‏ى جوان امروز را از مهم‏ترین ویژگى‏ هاى آن دانست.

طبقه بندی موضوعی

۷۳ مطلب در دی ۱۳۹۳ ثبت شده است


حضــــرت بـــاران 
+++++

دانـــه  شبنــــم  چکد روی شیشــــه ی دِلـَــم ...

حضــــرت  ! گمانـــم به  ی دِلـَــم ســـر زده ای !

♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥

دیـــوارهای  را با خیـــال خـــود #آیینـــه کـــاری کـــرده ای؛

به هـــرجــا  نگـــرم نقش تــــو در آن اســــت ...

♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥

 من  ســـروری و حــــق پــــدری شمـــا بر 

را چگونـــه به  آورم که  شمـــا باشــد ...

♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥

#آقــــای مـــن همیشـــه در  مــن اســـت؛

مـــن  زِاو و ایــن از  مــن اســــت ...

♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥ . ♥

جـــانـی و دلـی ، ای دل و جــآنــم همــه تــــو




 گویند که چون  تو نیستم ز تـــو دَم نــــزنم؛

آخر غلامِ سیـــــاه که شبیه قرص ِ  نشود!

ــــــــــــــــ+ـــــــــــــــ+ــــــــــــــ+ـــــــــــــــ

بلوکــــ+ نوشتـــــ:

 دانـــــم کـــــــه " او " می آیـــــد؛
فقـــط می خواهـــم  های  را بنویـــــسم...

تا  برای گفتـــــن  نمانــــد؛
که لحظــه  فقط  باشم و لذت  " او " ...{-41-}

فقط  ...
+اللهــــم عجـــل لولیـــــک الفــــرج ...+


سَـروری و ولایـــت یوسـف زهــرا بر عالمیــان مبــارک باد.

نــذر قدومــش 14 شاخــهِ گــل ِصلــوات نثــار کنیــد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ دی ۹۳ ، ۱۳:۴۵
صراط مستقیم




آقا ردای سبز امامت مبارکت
پوشیدن لباس خلافت مبارکت
ای آخرین ذخیره ی زهرایی حسین
آغازروزگار ولایت مبارکت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۹:۱۰
صراط مستقیم

بنده در کودکی هیچ غربتی نداشتم و همواره گروهی از انس و جن با من بودند. بنده در کودکی قرآن کریم را به‌تمامی حفظ بودم اما سواد قرائت و تشخیص واژه‌های آن را نداشتم. برای من چیزی بهتر از گفتن از قرآن کریم نیست. کتاب قربی است و کسی ممکن است حتی ده‌ها سال روی آن زحمت بکشد و راه به جایی نبرد اما یکی هم می‌تواند خود را به این کتاب نزدیک نماید و با آن انس بگیرد و باب علم آن برای وی مفتوح گردد. البته قرآن کریم برای همه بیان دارد و کتابی همگانی است که می‌فرماید: «وَلَقَدْ یَسَّرْنَا الْقُرْآَنَ لِلذِّکْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّکِرٍ» و نیز: «إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآَنا عَرَبِیّا لَعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ»؛ اما همین کتاب در عین حال کتابی تخصصی است که برای «من خوطب به» قابل فهم است. کسی می‌تواند به لایه‌ی دوم قرآن کریم راه یابد که بتواند با این کتاب آسمانی انس بگیرد و مخاطب آن واقع شود و قرآن کریم با او هم‌کلام گردد. اگر به مبادی آن توجه نشود و زمینه‌های قرب به آن احراز نگردد نه تنها ممکن است نتیجه‌ای ندهد بلکه ممکن است سبب خسارت شود.

 قرآن کریم یک کتاب عملیاتی است؛ یعنی با قرآن کریم می‌توان در هر زمینه و در هر دانشی بهره برد. از این کتاب حتی در جنگ و دفاع نظامی نیز می‌توان استفاده نمود. از این کتاب می‌توان اقتصاد یک خانواده یا یک مملکت را رونق داد اما ما موجوداتی غیر عملیاتی هستیم. طهارت باطن شرط نخست ورود به قرآن کریم است. بعد از آن مسأله‌ی حلال درمانی و لقمه است.

افزون بر انس با دوستانی باصفا که آن را از کودکی داشته‌ام، انس با آسمان و اهتمام به وقت است. من از دوران کودکی تاکنون به ساعت خیلی اهمیت می‌دهم و همیشه ساعتی همراهم هست. به آسمان نیز بسیار علاقه دارم و هیچ‌گاه زیر سقف حتی در زمستان قرار نمی‌گیرم. بیش‌تر وقت خود را زیر آسمان می‌گذرانم. اگر روزی آسمان را نبینم حالم دگرگون می‌شود و به هم می‌ریزم.

اما از چیزهایی که از کودکی با آن انس داشته‌ام، حرم حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام است. در میان امامزادگان ایران، حضرت معصومه علیهاالسلام، حضرت عبدالعظیم و حضرت شاه چراغ علیهماالسلام برترین آنان می‌باشند.

قم مرکز علم و ولایت است و حرم اهل‌بیت علیهم‌السلام می‌باشد. و حرمت این‌جا به اعتبار این‌که حرم و خانه‌ی حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام است مضاعف می‌گردد. قم عش آل نبی صلی‌الله‌علیه‌وآله است و به تعبیر دیگر، تجلی حضرت امیرمؤمنان علیه‌السلام در این حرم دیده می‌شود. قم ثقل ولایت است و برای همین است که حضرت معصومه علیهاالسلام در وقتی که بیمار بودند خود را از ساوه به این شهر رساندند. اهالی شهرهای قم، شهرری و شیراز باید مواظب باشند در غوغای روزانه‌ی این شهرها گم نشوند و این امامزادگان بزرگ را فراموش ننمایند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۸
صراط مستقیم

الآن بحث ولایت، جن، موسیقی، ترجمه‌ی ریتمیک قرآن کریم، استخاره، تعبیر خواب، قمار و ده‌ها کار دیگر بر زمین مانده است، ولی تا به حال این‌گونه بوده است که کسی به حرف‌های ما گوش نمی‌داده: «لا رأی لمن لا یطاع له» بوده است و برای همین است که چیزی نمی‌گویم.

در بحث ولایت، همه زمین خورده‌ی قهرمانان این عرصه هستند و نباید کشتی گرفت و خود را بر زمین زدن آبرومندتر است. هم‌اینک ما در عصر غیبت هستیم و آقا امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) به ظاهر در میان ما نیست و ما بدون غیرت دینی و بی‌رگ نیستیم و از سویی کفر، الحاد، ظلم، مظلوم‌کشی و بسیاری از بدبختی‌های دیگری که در دنیا فراوان است، مسؤولیت‌آور است و ما نمی‌توانیم تسلیم شویم و دست روی هم بگذاریم و بگوییم نان ما جور است و باقی مردم مهم نیست که چه مشکلاتی دارند، این است که باید به وسط میدان آمد؛ به‌ویژه آن‌که امروز کشور ایران مرکز ثقل جهان اسلام است و ایران در برابر دشمن بزرگ دین اسلام. ما خوب یا بد با مردم خود هستیم و هیچ‌گاه از آنان جدا نمی‌شویم. ما خارجی نیستیم تا فرار کنیم.

من روی طلبه‌ها وقت می‌گذارم و عمر خود را برای آنان هزینه می‌کنم. کارهایی که هم‌اکنون انجام می‌دهم درست و متناسب با بنده نیست. من باید کارهایی را انجام دهم که در توان هیچ کسی نیست. این کارها را دیگران نیز می‌توانند انجام دهند و وقت مرا فقط تلف می‌کند ولی چاره‌ای ندارم و کسی نیست که این کارها را انجام دهد و در غربت و تنهایی خود به سر می‌برم.

وقتی شاگردی را می‌بینم که دل به مظاهر زوال‌پذیر دنیا بسته است با خود می‌گویم کسی که دل به چنین چیزهایی خوش می‌کند دل بستنش به من چه‌قدر ارزش دارد؟! گاه برخی از شاگردان را می‌بینم که به خودروی سواری یا کامپیوتر خود بیش از من دل بسته‌اند. طبیعی است اگر او این را نداشت و به من دل می‌بست چیزی دستگیر او نمی‌شد.

برخی از عزیزان هستند که ما هرچه به آنان می‌گوییم گوش شنوایی ندارند و طبیعی است که رشد چندانی نخواهند داشت و من هم ترجیح می‌دهم به آنان چیزی نگویم؛ چرا که احساس می‌کنم این طلبه می‌گوید من اختیار خود را دارم و به شما چه که من چه کاری می‌کنم. ما از ترک شرط و ترک شک می‌گوییم و در ذهن برخی از دوستان انواع شرط‌ها و شک‌هاست. همین جا باید کاری کرد. در تمامی محبت‌ها، علاقه‌ها و عشق‌ها اگر خداوند باشد، آدم پشیمان نمی‌شود. تنها این خداست که آدم باید فدایش شود. خداوند به تنوع کار می‌کند.

اگر ما جمعی محقق توانمند در اختیار داشته باشیم بحث‌هایی که ممکن است سی سال کار داشته باشد؛ مانند بحث‌های ولایت، شناخت جن و فرشته، ترجمه‌ی قرآن کریم با بیان موسیقی آن می‌شود که تا چند سال به فرجام رسد.

در قرآن کریم حقایق و گنجینه‌های بسیار عظیمی قرار دارد که بدون استفاده مانده است و بنده قدرت و توان استخراج آن را دارم و می‌توانم دست‌کم هزار پروژه‌ی قرآنی را کلید بزنم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۸:۴۷
صراط مستقیم

من از کودکی طمعی نداشته‌ام اما نفی طمع بنده با مقام جمعیت همراه بوده است. من از زمان کودکی جمعیتی دارم که بعدها از آن به «اشتر گاو پلنگ» تعبیر آوردم؛ به این معنا که با هر چیزی می‌توانم همراه و همسایه شوم. بنده نه زندگی، نه تربیت، نه حرکت، نه اخلاق، نه درس خواندن و نه درس گفتنم به طور عادی و به دست خودم نبوده است. سوگند، اگر من یک درخواست از خداوند کرده باشم یا اندکی در پی این مسائل به راه افتاده باشم.

 زمان غیبت است و ما هم غیرتی داریم و نمی‌توانیم بی‌رگ باشیم و کفر و الحاد در دنیا زیاد شده است و نمی‌توانیم تسلیم شویم و برای همین است که چیزی می‌نویسیم. هیچ‌گاه نه خواسته‌ام که درسی بخوانم و نه خواسته‌ام که ریاضتی بکشم و همواره این کارها بوده است که مرا دنبال کرده‌اند. سه‌سالگی خود را به خوبی یاد دارم و از آن زمان تا به حال این مکافات‌ها را داشته‌ام.

می‌توانم قرآن کریم را با دستگاه‌های موسیقی و بدون استفاده از زبان عربی یا فارسی یا هر زبان دیگری حتی برای آنان که سواد ندارند آموزش دهم؛ به‌گونه‌ای که بتواند معنای آن را دریابد.

به علم اعداد و حروف نیز آگاهی کامل دارم. عالَمی که در آن زندگی می‌کنیم بسیار پیچیده است و یکی از پیچیدگی‌های آن دنیای «اعداد» و نیز «حروف» است که هریک برای خود آثاری دارد.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۸
صراط مستقیم

خلوت 3

زمانه ‏نگار و زندگى خودنوشت دوران کودکى

زالوصفتی با عشق بی‌طمع در تقابل است و اوج طمع‌کاری را می‌رساند. عاشق بی سر و پایی را دیده‌اید که سر از پا نمی‌شناسد تا به وصال زنی برسد و او را به آغوش کشد، من چنین عاشقی را مثل زالو می‌دانم. برخلاف استادی که می‌خواهد با همه‌ی وجود خود یافته‌های خویش را به شاگرد خود منتقل نماید دیده‌اید، شاگردی که کند ذهن است یا کم‌اهمیت و درس را فراموش می‌کند و استاد آن را بارها و بارها تکرار می‌کند اما نه از روی ترحم، بلکه بدون هیچ طمعی و از سر محبت. خداوند عشق بی‌طمع دارد؛ چرا که او به خلق خود نیازی ندارد و آنان را دوست دارد. عشق بی‌طمع غایتی ندارد یا به تعبیر دیگر، غایت و هدف آن خودش هست. کسی که واصل است عشق بی طمع دارد. عشق بی‌طمع به خدا مثل این می‌ماند که اگر روزی خداوند خدایی خود را از دست بدهد و گدایی کوچه‌نشین شود، به‌گونه‌ای که او را مسخره کنند، من باز به آستان وی می‌روم و می‌گویم عاشقت هستم و تو را دوست دارم. اگر کسی که من او را دوست داشته‌ام قرار است به جهنم برود و من به بهشت، بر درگاه بهشت می‌ایستم و می‌گویم من داخل نمی‌روم مگر آن‌که این دوست نیز به من ملحق شود. بعید است خداوند بگوید هر دو به جهنم بروید. باید هم‌دیگر را این‌گونه دوست داشت. معنای «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ» برای ما واضح نشده است که راحت با هم بحث می‌کنیم و به آسانی از هم می‌بریم. آیا دیوانه‌ای هست که بگوید خدایا، شیطان را به‌خاطر من ببخش. خدایا، من تحمل ندارم که بنده‌های تو نااهل باشند اما چه کنیم که قسم خورده‌ای: «لاَءَمْلاَءَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَمِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ».  اولیای خدا هیچ‌گاه کسی را از خود نمی‌رانند و آنان حتی با شمر هم وفا دارند

 من همه را دوست دارم و من نمی‌توانم خدا را دوست نداشته باشم. البته: «صدیق عدوّ اللّه عدو اللّه» اما عشق عدوی نمی‌بیند. دین یعنی فهم و باید مواظب بود بر اساس معرفت با مردم سخن گفت تا دین‌گریزی پیش نیاید.

 البته در گذشته می‌گفتند قدر مرد به علم است و کسی که علم نداشت دارای ارزشی نبود اما علم هم با مال است که ارزش می‌یابد و خود به تنهایی ارزش دانسته نمی‌شود. مال چنین نیست که بی‌ارزش باشد و حتی پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در دعوت عشیره‌ی اقربین، آب‌گوشت به میهمان‌های خود می‌دهد و این می‌رساند که قدر علم به مال شناخته می‌شود. در این دنیا می‌توان بدون علم زندگی کرد ولی کسی نمی‌تواند بدون مال گذران عمر داشته باشد. علم مثل چاه آب و مال مانند طناب و سطل است که بدون آن نمی‌توان از آب چاه برداشتی داشت.

 




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۶
صراط مستقیم

خلوت 2

نوآورى‏ هاى علمى مؤثر در پایدارى انقلاب اسلامى

با توجه به عظمت و بزرگی که انقلاب اسلامی دارد و با توجه به تأثیر شگرف آن، به طور کلی حوزه نسبت به جامعه‌ی امروز مؤثر و فعال نیست و متاعی در خور برای عرضه ندارد. روحانیت نیازمند تحولی اساسی است تا بتواند در جامعه کاربرد و نقش تأثیرگذار پیدا کند. مشکل اصلی حوزه‌ها این است که به روزمرگی و تکرار مبتلا شده‌اند و کارهای آنان علمی، تحقیقی و مؤثر در اجتماع نیست. روحانیت برای آن‌که بتواند در جامعه مطرح شود باید نخست به علومی که بدان شناخته شده است ساختار علمی دهد. فلسفه‌ی ما به جای تکیه بر داده‌های عقلی و منطقی به نظرگاه‌های متکلمان که عامیانه است آلوده شده است.

متأسفانه فلسفه‌ی موجود تقلیدی‌ترین علم است و هیچ‌گونه استنباطی ـ دست‌کم به اندازه‌ی فقه که آن را به آیات و روایات باز می‌گرداند و ابتنایی است ـ در آن نمی‌باشد و امور نظری شما به گزاره‌هایی تحقیق شده که ارزش صدق آن مستدل باشد باز نمی‌گردد. فلسفه‌ی فعلی در آخرت به بن‌بست می‌رسد و نمی‌تواند خلود را توجیه کند به این معنا که بتواند تنبل‌خانه‌ای دایمی نسازد، ولی نمی‌شود چیزی را توقف داد یا نگاه داشت و همه‌ی ظهورات با هستی در حرکت هستند و جایی بن‌بست ندارد.

این فلسفه ساختار فلسفه‌ی فعلی را دگرگون کرده است. هم‌چنین با عرفان ابن‌عربی متفاوت است و چنین نیست که با حفظ اساس عرفان ابن‌عربی، آن را یک گام جلو برده باشد. عرفان ابن‌عربی اساسی کلامی دارد و کلام آن نیز از اهل سنت گرفته شده است. فلاسفه‌ی ما درست است عرفان ندارند اما در منطق قوی هستند برخلاف عارفان که کم‌تر می‌شود مبانی منطقی را در بحث‌های خود رعایت کنند.

 شما چند سایت دارید که فیلسوفان ما بتوانند در آن با فیلسوفان کشورهای دیگر به صورت آنلاین گفت‌وگو داشته باشند تا این عالمان بتوانند فرهنگ فلسفی شیعه را پاسداری کنند و سربلند از آن مناظره بیرون آیند و دنیا ما را فقط به چشم روضه‌خوان نبیند؟ ما برای تبلیغات باید به صورت کلان و مدرن و به‌گونه‌ی علمی و اثباتی سرمایه‌گزاری کنیم.

ما همان‌طور که تمامی مباحث فلسفی و اسفار را نقادانه دنبال کرده‌ایم مباحث عرفانی، هم تمهید القواعد و هم فصوص الحکم و هم مصباح الانس را به صورت کلی بازاندیشی و بازنگاری نموده‌ایم. شما هم در فلسفه و هم در عرفان از فرهنگ اهل بیت علیهم‌السلام چیزی نمی‌بینید و آن بزرگواران در این دو دانش نادیده گرفته شده‌اند؛ شما هیچ یک از حضرات ائمه‌ی معصومین علیهم‌السلام را در عرفان سند قرار نمی‌دهید در حالی که صاحب اصلی عرفان اسلامی آنان بوده‌اند. شیعه برای تحقق انسان کامل و مقام جمعی و عارف محقق و واصل و برای محبوبان الگو دارد اما اهل سنت چنین الگویی ندارند و نمی‌توانند به کسی مثال بزنند. فکر عرفانی باید مستند به یکی از این سه امر باشد: برهان کامل، شریعت بی‌پیرایه یا رؤیتی که مخالف این دو نباشد. ممکن است عارف چیزی بگوید که نه در شرع باشد و نه برهان و خرد به آن برسد، این گفته در صورتی اعتبار دارد که خرد و شریعت با آن مخالفتی نداشته باشد. اعتقاد ما این است که حقایق بسیاری وجود دارد که حتی در قرآن کریم نمی‌توان به آن دست یافت؛ چون خداوند آن‌چه را که بشر نیاز داشته است در قرآن کریم آورده است، نه تمامی علم خود را.

 این عرفان، با همه جاذبه‌ای که دارد با فرهنگ والای شیعی که عرفان آن محبوبی است و عارفان آن سینه‌چاکان وادی خون و خطر هستند بسیار فاصله دارد. من قبول ندارم که عرفان زبان ندارد و قابل بیان نیست و این سخن را اشتباه می‌دانم. متأسفانه حوزه‌ها بیش‌تر صبغه‌ی آموزش و تقلید دارد و به تحقیق نمی‌پردازد.

 حوزه‌ها باید دوره‌ی فعلی آموزشی خود را به پنج سال تقلیل دهد و ما بیش از آن معلوماتی برای خواندن نداریم و بیش‌تر درس‌ها به تکرار و بدون تمرین می‌گذرد. این کار نیازمند داشتن متن‌هایی جامع و منسجم و تربیت استاد و مربی است.

حوزه‌ها باید مولد بشوند و تولیدات فکری را ارج نهند؛ نه آن‌که استبداد فکری داشته باشند و با هم دعوا کنند. باید دست عالمان را باز گذاشت تا بحث کنند، سخن بگویند، اشکال کنند، ایراد بگیرند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۵
صراط مستقیم

خلوت 1

جلوه ‏ى حق تعالى

«با آن‌که هیچم، ولی دوران کوتاه زندگی‌ام آکنده از تلاش، کوشش، درد، سوز، هجر و وصال آن یار شب‌سوز بوده و هست. گرچه از سه سالگی اندیشه‌ام را به‌خوبی می‌شناسم، به طور مداوم از ابتدای بلوغ، قلم به دست گرفته و به تألیف، تصنیف، نقد و تصحیح آثار پرداخته‌ام. در سنین نونهالی، قبل از قیام پانزده خرداد چهل و یک، حضرت امام قدس‌سره؛ آن پیر سینه‌چاک را یافتم. جز علوم صوری، آن‌چه به طور مداوم و بی‌وقفه مرا از طفولیت تا حال به خود مشغول داشته، حضرت حق، حقایق معنوی، علوم ربانی، علم تعبیر و ولایت، رموز اسما و صفات الهی و انس و حضور باطنی با قرآن کریم بوده است. کم‌تر از سه دهه، رغبت به استاد داشتم ولی در بیست سالگی خود را از همه و همه کس فارغ دیدم، ولی در همین مدت، اساتید فراوانی در رشته‌های گوناگون مرا یاری کردند. اساتیدی که هر یک امت و قیامتی بودند. آیاتی الهی، بیناتی ربانی از مشاهیری چون آیت‌اللّه الهی قمشه‌ای، آیت‌اللّه شعرانی، آیت‌اللّه شیخ مرتضی حایری، آیت‌اللّه سید احمد خوانساری، آیت‌اللّه گلپایگانی و آیت‌اللّه میرزا هاشم آملی رحمهم اللّه تعالی. من از خودم چیزی ندارم. آن‌چه که در خودم می‌بینم این است که باید از حق سخن گفت و هر کس و هر چیزی، هرچه دارد، از حق است. این‌ها نمود و ظهور حق است که در انسان‌ها تجلی می‌کند و جلوه می‌کند و ظهور و بروز دارد و تمامی ریزش حق تعالی است، اما اگر به ظرف ناسوت و خلقی بخواهیم عنوان کنیم، آن‌چه از خود یاد دارم کوشش، زحمت، تفکر، رؤیت و تماشای حق تعالی بوده، چه در مسائل علمی و چه در مسائل باطنی، معرفتی، امور فردی، شخصی تا اجتماعی، سیاسی، فلسفی، عرفانی یا قرآن کریم، دین، طریقت و حقیقت. این‌ها شغل دایمی ما از طفولیت تا به امروز و ان‌شاء اللّه تا در حیات ناسوت هستیم خواهد بود. از ابتدا قلم به دست داشتیم و درس می‌گفتیم و شاید بیش از سی سال هست که در حوزه مشغول تدریس هستم، در سطوح مختلف تا سطوح عالی و مباحث مختلف حوزوی و همین طور نوشته‌های مختلف. یعنی اگر بخواهم شغل و عمرم را تقسیم کنم، در اصل نوشته‌ها و دوم تدریس و در مرتبه‌ی سوم هم مسائل اجتماعی و اموری که مردمی و کلی است می‌باشد. در واقع تمام عمر ما در این سه جهت بوده است.  

تولد من در سال 1327 و در تهران بزرگ شده‌ام، چون پدرم در جوانی به تهران آمدند و در آن‌جا ساکن شدند. در واقع از طفولیت در سرچشمه‌ی بازار و بعد هم شهرری حضرت عبدالعظیم بوده‌ام. در سنین مختلفی در تهران به درس مشغول بوده‌ام و مابقی را در قم و گاهی در مشهد بود. آن که اهمیت دارد ذکر کنم را باید دو قسمت کرد. بخشی عمده مباحث معنوی باطنی بوده که شاید اکثریت عمرم و شب‌هایم را مشغول داشته و بیشتر عمرم را شب‌ها هیچ خواب نداشته‌ام و کم‌تر در خواب بوده‌ام، به‌طوری که شب‌ها برایم چون روز هست و در روز راحت‌تر می‌توانم خواب داشته باشم و استراحت کنم.

در زمینه‌های ظاهری نیز آن‌چه که در ابتدا تا به امروز چه در نوشته‌ها و چه در مباحث و درس‌ها دنبال می‌شده، ریشه‌ی اصلی پیرایه‌زدایی است؛ یعنی در هر علمی و در هر معرفتی که وارد می‌شدیم، در پی این بوده‌ایم که درست‌ها را از نادرستی تمییز بدهیم و معلوم شود «حقیقت» چیست.

اساتیدی که ما در طول عمرمان دیدیم فراوان بوده است. استاد کافر، مسیحی، اهل سنت، استاد موسیقی و حتی در بعضی از زمینه‌های امراض اجتماعی نیز استاد به‌نامی را داشته‌ام. نوشته‌هایی از فارسی و عربی دارم. شعر و غزل بسیار هست و دیگر زمینه‌های مختلف فلسفی، عرفانی، فقهی و اصولی.

نسبت به موسیقی باید گفت سابقه‌ای در اصل تاریخ دارد و به گذشته بر می‌گردد؛ یعنی با انسان، موسیقی در عالم بوده و حتی قبل از انسان هم بوده است. صوت و صدا و موسیقی از حنجره‌ی انسان در انسان و حیوان و از ضرب انگشتان دست و پای انسان تولید و خلق شده و چیزی عرضی و خارجی نیست که بر ما تحمیل شده باشد. موسیقی به باطن، به دل و به حقیقت ما باز می‌گردد، ولی در تاریخ، همیشه سلاطین و سردمداران فاسد دنیا و حتی خلفای جور و در اسلام نیز بنی‌امیه و همین‌طور سلاطین عجم، صوت، صدا و موسیقی را با فساد و فحشا و تباهی و پلیدی آلوده کرده‌اند. اما امروز که دنیا آزاد است و به‌خصوص ما در آستانه‌ی پیروزی انقلاب عظیم شیعه هستیم، باید از صوت و صدا، کمال استفاده را داشته باشیم و اگر خدای ناکرده نتوانیم به طور سالم از این امر استفاده کنیم ممکن است فردا دیر شود و پشیمان شویم. تا بتوانیم بر اساسی صحیح و سالم از این کیمیای الهی و از این لطف دل و صفای باطن استفاده کنیم.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۵۴
صراط مستقیم

شب، خلوت و آذرخش سکوت

"برگرفته ای کوتاه از کتاب "شب، خلوت و آذرخش سکوت"  از نونگاشته های معظم له در شرح حال زندگی خویش"

پیش‏گفتار         

وقتی می‌خواستم برای ادامه‌ی طلبگی از حوزه‌ی تهران به قم بیایم، تنها با یک ساک آمدم. در این ساک نه حتی حوله‌ای گذاشته بودم نه آینه‌ای. می‌گفتم صورت و دست خود را با پیراهنم خشک می‌کنم و کتاب‌هایم را زیر سرم می‌گذارم و متکایی نمی‌خواهم. این که طلبه مسکن می‌خواهد و به هزینه‌ی ماهیانه در حد عفاف و کفاف نیاز دارد راست است اما راه هم بسته نیست و این هم راست است و باید راه خود را پیدا نمود.  

مسیر طلبگی مشکلات بسیاری را پیش روی آدمی می‌گذارد که چاره‌ای جز پذیرش آن نیست. به هر حال، از طلبه عذری را نمی‌پذیرند. باید راه را یافت. حضرات معصومین علیهم‌السلام بهترین الگوهای رفتاری طلاب می‌باشند که وارث آنان به شمار می‌روند و در این راه باید عقل و خردی داشت که بتواند عمل و رفتار آن بزرگان علیهم‌السلام را درک و تحلیل نماید و در این زمینه جمود یا التقاط نداشت.

شما دویست و شصت سال معلم معصوم داشته‌اید. تحلیل این همه سال کردار معصوم، مغز را به انفعال می‌کشاند. این همه سال می‌تواند ده‌ها هزار سال غیبت را پاسخ‌گو باشد.

این کتاب به شرح زندگی و زمانه‌ی بنده می‌پردازد. زمانه‌ای که چگونگی آن را تا حدودی در کتابی با عنوان «حضور دلبران» آورده‌ام. این مطالب نسبت به بنده، تعریف و تمجید نیز نیست، بلکه شرح بخشی از ماجرای زندگی است که زمانه برایم پیش آورده است در این گوشه‌ی قم آزادی را دارم، ولی به سکوت و چه فریادی بلندتر از «خلوت» و چه آذرخشی روشناتر و برنده‌تر از «سکوت»!

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۴۵
صراط مستقیم


شواهد تاریخى و روایى نشان مى ‏دهد «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» در آغاز هر سوره ‏اى نازل مى ‏شده است؛ به گونه ‏اى که مسلمانان نزول آن را نشانه‏ى پایان یافتن سوره‏ ى در حال نزول مى ‏دانستند: «وإنّما کان یُعرف انقضاء السورة بنزول «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ» ابتداءً للأخرى».(1) و چنین نبوده است که خود پیامبر اکرم صلى ‏الله ‏علیه ‏و‏آله خود در آغاز هر سوره‏ اى بسم اللّه‏ بگذارند.

به‏ طور کلى، هیچ تکرارى در هیچ آیه ‏اى نمى ‏باشد و باید معناى متفاوت هر آیه را که در نظر ابتدایى تکرار به نظر مى ‏آید با دقت و ژرف ‏پژوهى به دست آورد. اما پرسش این‏جاست که تفاوت معنایى هر بسم اللّه‏ را با چه متد و روشى مى‏ توان به دست آورد؟ یا براى نمونه، چگونه مى ‏توان دریافت کدام بسم اللّه‏ در مکه و کدام یک در مدینه نازل


1. ر. ک : بلنداى فقه شیعه، ج 2، ص 67. (این کتاب از نگارنده و در نه جلد است که تفاوت فتاواى نگارنده با فتاواى آیت ‏اللّه‏ العظمى گلپایگانگى رحمه‏ الله را ارایه مى ‏دهد).

2. تفسیر نور الثقلین، ج 1، ص 6.

شده است؟ کدام بسم اللّه‏ به آخرت مربوط است و کدام یک از دنیا مى ‏گوید؟ اگر بسم اللّه‏ هر سوره جدا شود و کنار هم آید، چگونه مى‏توان تشخیص داد هر کدام از آن‏ها به کدام سوره تعلق دارد؟ این در حالى است که با بسم اللّه‏ هر سوره باید بتوان همان سوره را به دست آورد. کلید و مفتاح گشایش و فهم این مفتاح اعظم چیست؟ گویى بسم اللّه‏ خود قفل است و نیاز به کلید و گشاینده دارد، اما مفتاح این مفتاح المفاتیح چیست؟ البته قفل بودن بسم اللّه‏ از عوارض غیبت امام عصر (عجل اللّه‏ تعالى فرجه الشریف) براى دل‏هاى اهل دنیاست. اگر معناى بسم اللّه‏ براى کسى قفل باشد وى نمى‏تواند از آثار آن مانند شفاى بیماران، طى الارض و زنده کردن مردگان استفاده برد. باز شدن این قفل در گروى انس و معرفت و معنویت و قرب با کلام الهى است که ما آن را در جلد نخست این تفسیر به تفصیل توضیح دادیم و در آن‏جا گفتیم وصول به معناى آیات و تفسیر یا تأویل آن از دانش تجزیه و ترکیب و علم تحقیق و مراجعه به کتاب‏هاى لغت و تفسیر برنمى‏ آید و نیازمند استفاده از روش «انس با آیه‏ى شریفه» است. کسى مى‏تواند تعدد و چندگانگى معنایى هر بسم اللّه‏ را دریابد که بتواند با هر بسم اللّه‏ انس بگیرد.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۳ ، ۱۶:۳۸
صراط مستقیم