مرد بودن مرد
عفت زن و مرد در صورتی حفظ میشود که مرد به حقیقتْ مرد باشد و برای همسر خود مردانگی نماید و زن نیز به حقیقت زن باشد و برای شوهر خود زنانگی نماید. صفا، صمیمیت، مهر، محبت، اخلاق، نظافت، دانش، قدرت، معنویت و مردیِ مرد، سبب میشود زن عاشق وی و بیتفاوت نسبت به مردان دیگر گردد. مردی که عرق بدن خود را بشوید، لباس خود را منظم کند، شانهای بر سر کشد، عطری بر خود بیفشاند و همچون دامادی در مقابل عروس خود قرار گیرد، برای زن، یِکّه و تنها میشود و زندگیِ بسامان وی، مانع چشم دوختن زن به دیگر زندگیها و سایر مردان میشود و مهر و عطوفت را در نهاد زن و مرد پایدار میسازد و آنان را با وجود خود، از دیگران بینیاز میگرداند.
مردانِ مرد باید چنان باشند که چشم همسرانشان را از وجود خود سرشار نمایند و آنان را شیفتهی خود سازند و وجود زیبا و رعنای شوهر، پناه و لباسی برای آنان شود. مرد باید چنان باشد که زن، غیر از او را نبیند؛ یعنی زیبا، قوی، تمییز، شیرین و خلاصه مرد باشد و تمامْ قامت جلوی زن قرار گیرد که وجود وی باعث شود زن به مرد دیگری ننگرد و هوس غیر در سر نپروراند. اگر مردی کثیف و بداخلاق و سست باشد، زن چگونه به او رغبت نشان دهد. چنین مردی چون نمیتواند با مردی و مردانگی خویش زن را نگاه دارد، زن را به فساد میاندازد و باید پاسخگوی فساد وی باشد. این مردی و مردانگی مرد و کمالات اوست که میتواند چشم زن را به خود خیره سازد و جز نور او شعاعی از دیگری نبیند و او را یگانه آرزوی خود بداند.