تسبیح حمد2
هیچ پدیده اى نیست که بدون سیستم و نظم خاص و هماهنگ سیر داشته باشد؛ خواه در خوبى ها باشد یا در بدى ها و در درستى ها باشد یا کاستى ها. تسبیح سرود خوش کمال آزادى هر پدیده اى است؛ چرا که
1. انبیاء / 79.
حکایت سیر طبیعى آن است. تسبیح یک حرکت سیستماتیک ونظام مند است. کسى که در دل خود ناخالصى، انحراف و آلودگى در کردار یا رفتار دارد و خداوند را تسبیح مى گوید، ذکر زبانى وى گناهى است که براى او نوشته مى شود؛ زیرا با انحرافى که دارد تسبیح را به سخریه گرفته است. این داوود است که سیر طبیعى دارد و سیر وى چنان با طبیعت هماهنگ است که کوه و گنجشک را با خود به سیر موزون مى کشاند: «وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ یُسَبِّحْنَ وَالطَّیْرَ وَکُنَّا فَاعِلِینَ»(1). رفتار و کردار آدمى اگر تسبیح داشته باشد حتى کوهها را با خود به جنبش وا مى دارد؛ چرا که هر دو همدیگر را درک و فهم مىکنند:.«وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الاْءَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ. إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ یُسَبِّحْنَ بِالْعَشِیِّ وَالاْءِشْرَاقِ. وَالطَّیْرَ مَحْشُورَةً کُلٌّ لَهُ أَوَّابٌ. وَشَدَدْنَا مُلْکَهُ وَآَتَیْنَاهُ الْحِکْمَةَ وَفَصْلَ الْخِطَابِ»(2).
تسبیح هر پدیده اى تصویر سیر حرکتى آن به صورت سالم و درست است. سیر طبیعى هر پدیده اى سیر نورى و حقیقى آن است. پدیده اى که با تسبیح سیر طبیعى خود را اعلام مى دارد در حقیقت خالق خود را تنزیه مى کند؛ به این اعتبار که او و دیگر پدیده ها تمامى سالم اند و کرده اى درست دارند پس خداى آنان نیز بدون نقص، تمام کمال، محمود و حمد است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ».
تسبیح با سیر طبیعى و سالم حاصل مى شود. براى نمونه، کسى باید به حوزه بیاید که علوم اسلامى با طبیعت وى سازگار باشد و کسى که این
1. پیشین.
2. ص / 17 ـ 20.
علوم با طبیعت او سازگار است باید نخست رشته اى را بیابد که با او تناسب داشته باشد و نیز استادى را جستوجو کند که با سلیقه و علایق او مناسبت داشته باشد وگرنه سیرى آسیب زا خواهد داشت و عمر و امکانات خود را ضایع مى کند.