با پیروزى انقلاب اسلامى و برافراشتگى پرچم اسلام در ایران به رهبرى حضرت امام خمینى رحمه الله ، ایشان ناچار بودند از برخى عالمان براى کارگزارى و حاکم شرع بودن شهرها و استانها استفاده کند. آنان در اوایل انقلاب، به اقتضاى آن زمان، حاکم بى چون و چراى جامعه شدند، ولى کمتر کسى بود که روانشناسى جامعهى ایران را بداند. احکام چنین افرادى به عنوان قوانین بر مردم بدون تشخیص نوع و افکار آنان جریان مى یافت و سیل نسخه هاى آنان بود که به جامعه ترزیق مى شد. پى آمد چنین جریانى بیزارى جامعه از نسخه هاى آنان بود. در تجویز قرص براى بیمار، امرى اساسى، لازم و بسیار مهم است و آن سازگار بودن بدن بیمار با داروست که اگر در مورد آن سستى و کوتاهى رخ دهد باعث زیان به بدن مىشود. براى نمونه، اگر براى یک سرماخوردگى جزیى چند آمپول چرک خشک کن پنى سیلین یک میلیون و دویست هزار تجویز شود باعث مىشود آب بدن بیمار کاسته شده و در آستانهى مرگ قرار گیرد.
چنین افرادى که در دورهى نخست، حاکم بر جان و مال مردم گردیدند، مردم ایران را نمى شناختند و به همین خاطر با توجه به تناسب آنها، دارو را با ملایمت به خورد مردم ندادند؛ بر این اساس، دین گریزى، انزجارها و حب و بغض هاى فراوانى را به وجود آوردند. البته، حضرت امام خمینى رحمه الله در آن دوره به سبب شدت فعالیت دشمنان خارجى براى سرنگونى و کودتا بر علیه انقلاب، فرصت رسیدگى به عملکرد چنین افرادى را نیافتند.