موسیقی نماز
نماز دارای لحن است. ضرورت لحن حتی در قرائت نیز هست. «ولا الضالین» با مدّی که دارد، خود دستگاهی از دستگاههای موسیقی را میآفریند و مایهای از آن بیرون میآید که شکفتن لحن را به همراه دارد. «ولا الضآلین»، هر چهار گونهی مد صوت را دارد. در سورهی حمد مدهای بسیاری است؛ از این رو سختترین بخش نماز همان سورهی حمد است. خداوند میفرماید: « وَرَتِّلِ الْقُرْآَنَ تَرْتِیلاً» تا از صوت و صدا، بهترین استفاده شود و چنین نیست که صوت و صدا تنها در موارد گناه و لغو کاربرد داشته باشد؛ و این مورد مصداق آن مثل مشهور است که هیچ گاه به خاطر یک بینماز در مسجد را نمیبندند. صوت و صدا خوراک دل است، از این رو نمازی که بدون صوت و ترتیل و آهنگ مخصوص خوانده شود، به دل زنگار میدهد و آن را از این خوراک معنوی دور میسازد و استفاده از آن او را آزردهخاطر میسازد. نمازی که همچون زمزمهی یهود به هنگام خواندن تورات است نماز ایمانی اهل اسلام نیست و سفارش به ترتیل برای تحقق این امر مهم است. رعایت ترتیل نماز به انسان فراغت میدهد و سبب میشود به حضرت حق توجه نماید و دل به دلدار سپارد و دیدار یار را طلب نماید؛ ولی آن که نماز وی فصل تعقیب و گریز اوست و از هر ذکری میگریزد و رکوع را بر قیام و سجده را بر رکوع و تشهد و سلام را بر همه ترجیح میدهد تا زودتر از تکلیف و کلفت خویش فارغ شود و به کار سراسر غفلتآمیز روزانهی خویش برسد و ترتیل نماز را نادیده میگیرد، کجا میتواند دل و دلدار را به هم رساند و نماز عاشقانهی بانغمه و ترنم خواند و روی یار را طلبد!
نماز دارای موسیقی و لحن است. اگر کسی معنای نماز را نداند، با قرائت درست آن، اثر موسیقایی نماز را دریافت میکند. اگر شخص نماز را به درستی قرائت کند، دستگاه گوارش او تنظیم و موزون میشود و همانند خوردن اناری که خون را صاف میکند، نماز نیز مزاج، خون و اعصاب و روح و روان را صاف میکند و آن را صیقل میدهد. قرائت نماز با طمأنینه، برای رفع ناراحتیهای اعصاب بسیار مؤثر است. همانطور که تنظیم برق و کاربراتور ماشین موجب تنظیم موتور و دود نکردن آن میشود، خواندن نماز نیز این پیآمد را دارد که انسان با خود درگیر نشود و به خود ایراد نگیرد. در روایات است: «صوموا تصحّوا»، این امر ویژهی روزه نیست و خواندن نماز نیز سلامتی میآورد. کسی که قرآن کریم و نماز را با آهنگ و به ترتیل و با ریتم و توجه میخواند: « وَرَتِّلِ الْقُرْآَنَ تَرْتِیلاً»، سلامتی به او دست میدهد و هیچ گاه دچار قبض، گرفتگی، ناراحتی و ضعف اعصاب نمیشود. کسی که نماز میخواند، اما آن را ریتمیک و باتوجه نمیآورد، از برخی آثار موسیقایی آن محروم میگردد. پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: «صلّوا کما رأیتمونی أصلّی»؛ همانگونه که من نماز میگزارم نماز بخوانید، یعنی نماز را با همان آهنگ و لحن و زبان من بیاورید و به زبانی جز زبان قرآن کریم، نماز نخوانید تا از اثرات زبانی آن بهرهمند شوید؛ چرا که نماز و قرآن کریم در صورتی مؤثر واقع میشود که حالت و آهنگ خود را داشته باشد؛ حتی اگر معنای آن فهمیده نشود. قرآن کریم و نماز از صاحبان خرد است و خود اثر خود را میگذارد. غفلت از صوت و صدا و بهره نبردن از آن در مسیر معنویات، سبب پریشانی و ضعف اعصاب میگردد. اگر نمازگزاران خواندن نماز را اسقاط تکلیفی بر دوش خود نمیدیدند و ترتیل و آهنگ آن را پاس میداشتند، آنگاه بود که امام جماعتی را میپسندیدند و به او اقتدا میکردند که نماز خویش را کمی طول دهد؛ ولی چون آن حال و هوا نیست و یا کمتر پیدا میشود، آن مأمومان نیز کمتر دیده میشوند.
موسیقی اذان
از اموری که در اسلام به آن سفارش بسیاری شده و مستحب مؤکد است اذان است. اذان چنان اهمیتی دارد که به فتوای فقیهان اسلام، اگر کسی بدون آن، وارد نماز شده باشد، میتواند نماز واجب خود را برای آوردن اذان بشکند. اذکار اذان، تمامی استعلایی است و هیچ تخفیض یا استفلایی ندارد. استعلایی بودن اذان، افزون بر این که روح را گسترده میکند و آن را وسعت میبخشد، صدای اذانگو را نیز آزاد میسازد و رهنمون میدهد که خود را بالا بکشید. اذان استعلا دارد و رکوع و سجده رفتن فرود است و چون نمیتوان ناگاه از اوج به فرود آمد، فرازهایی از نماز همچون «رب العالمین، الدین، نستعین، مستقیم، ضالین» استفلا مییابد تا فرد را برای رکوع و سجده، آمادگی دهد. شریعت میگوید نمازی که ابتدای آن بلندی نباشد، نماز کاملی نیست؛ از این رو میتوان آن را رها کرد و به اذان پرداخت. اذان اوج و بلندای نماز است و اگر گفته نشود و به آن بلندا دست یازیده نشود، میتوان نماز فعلی را ترک گفت تا آن بلندا را درک کرد. فراز و فرودی که شرح آن گذشت همان قبض و بسط است که حکایت آن را در صوت آوردیم. قبض است که آدمی را بالا میبرد و بسط است که انسان را وسعت میبخشد و او را پایین میآورد.
چنانچه در نماز، کسی بالا نرود، این توانایی را ندارد که ناسوت را پشت سر اندازد و از طرفی، با برداشتن سنگینیهای دنیایی، نمیتوان به معراج رفت. کسانی که دنیا را پشت سر نمیگذارند، در نماز از اندیشهی دنیایی خود فارغ نیستند و با انبوهی از مسائل و مشکلات دنیوی مشغول نماز میشوند. بر اساس آنچه گفته شد، کسانی که در نماز به تشتت فکری و حواس پرتی دچار میشوند و وسواس و شک بسیاری دارند، برای رهایی از آن، میتوانند اذان و اقامهی خود را درست بگویند.
موسیقی دعای غیبت
آیات قرآن کریم و ادعیه همه دارای ریتم و دستگاه خاص خود است. دعای معروف: «اللهمّ کن لولیّک الحجة ابن الحسن، صلواتک علیه و علی ابائه، فی هذه الساعة وفی کلّ الساعة، ولیّا وحافظا وقائدا وناصرا ودلیلاً وعینا حتّی تسکنه أرضک طوعا وتمتّعه فیها طویلاً» دعای گرانقدری است که ریتم، صدا، صوت و غنای آن بسیار مهم است. اگر همین دعا برای کفار خوانده شود، روی آنان اثر میگذارد. در این دعا، پارههایی کنار هم چیده شده است که میتوان هنگام ظهور را از آن دریافت. ما با اساس همین اسناد است که بهقاطعیت میگوییم ظهور آن عزیزترین شکوفهی عصمت حضرت فاطمهی زهرا علیهاالسلام، به این زودیها و در هزارهی سوم محقق نمیشود. البته، وقتی نیز تعیین نمیکنیم تا مصداق «کذب الوقّاتون» نباشد، ولی میگوییم هنوز روی دیگ آفرینش ظهور نکرده است، تا چه رسد به آن که حقتعالی در ظهور خویش، به ته دیگ رسیده باشد.
صحیفهی سجادیه محفل عشق و زمزمهی عاشقی است و هر عارف و عاشقی را مات و مبهوت خویش ساخته است و امام سجاد علیهالسلام همچون امام باقر و امام صادق علیهماالسلام بر کرسی درس و یا چون حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام در میدان مبارزه یا بیان رنجنامهی ولایی حضرت حق نبوده است.
روایت زیر از صوت زیبای امام سجاد علیهالسلام چنین میگوید:
«امام رضا علیهالسلام میفرماید: امام زین العابدین علیهالسلام چون قرآن کریم را قرائت مینمودند، گاه بود که برخی که از آنجا عبور میکردند از صوت حضرت مدهوش میشدند و اگر حضرت میخواست زیبایی صدای خود را آشکار سازد، هیچ کس تاب تحمل آن را نداشت.
راوی میپرسد: مگر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هنگام نماز و قرائت قرآن کریم صدای خویش را بلند نمینمود؟ امام رضا علیهالسلام در پاسخ فرمودند: همانا پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بر مردمی که پشت سر او بودند، به مقداری بار مینمودند که قدرت تحمل و طاقت آن را داشتند.»
«شیئا» که در این روایت است به این معناست که اگر حضرت ترنمی را اضافه مینمودند، کسی را تاب تحمل آن نبود و نفخهی صور را تداعی میکند؛ چنانکه قرآن کریم میفرماید:
«و در صور دمیده میشود و هرچه در آسمانها و در زمین است، مدهوش میشوند؛ مگر کسی را که خدا خواهد.»
آنچه ما از صور شنیدهایم، جز وحشت و ترس نیست؛ در حالی که چنین نیست و صدای اسرافیل از زیباترین صوتهاست. ما از این صوت، در ذیل روایت مفضل، یاد خواهیم کرد. صوت و خواندن اولیای الهی چگونه بوده است که مردم با شنیدن آن به غشوه میافتادند و با افزودن ترنمی، جان میباختند؟ انسانهای اهل شکم، خوب میفهمند که غذای لذیذ چیست؛ ولی این که زیبایی صدا چیست که کسی را یارای تحمل آن نیست و چه بسا مردمانی را بمیراند، چندان قابل فهم نیست. جای آن دارد که بررسی شود امام حسن، امام سجاد، امام باقر و حضرت داود علیهمالسلام به چه سبک و با چه دستگاهی میخواندهاند که همه را حیران خویش مینمودهاند. صوت سجادی چگونه بوده که مشکداران را مدهوش مینموده است.
راوی در این روایت از امام رضا علیهالسلام میپرسد: مگر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله به هنگام نماز و قرائت قرآن کریم صدای خویش را بلند نمینمود؟ حضرت در پاسخ میفرماید: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله با توجه به قدرت تحمل و طاقت مردمی که پشت سر او بودند، صوت خویش را نمایان میساخت.
اگر پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله اندکی از نمکین صوت خویش را ظاهر میساخت کسی را یارای تحمل آن نبود. این امر میرساند با حنجره میتوان کسی را بالا برد، باز نمود یا بست؛ ولی مسلمانان زمینهای برای استفاده از این نعمت خدادادی در مسیر حلال آن نداشتهاند و حال که حکومت اسلامی بر جامعه حاکمیت دارد و حوزههای علمی زمان وسعت و گشایش خود را پیش رو دارند شاید بتوان مردم را بر استفادهی صحیح از این مزمار اعظم در مسیر ترویج ولایت و محبت خاندان رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله تشویق نمود.
دستگاه موسیقایی مناجات عارفان و صحیفهی سجادیه
حضرت امام سجاد علیهالسلام در مناجات عارفان از دستگاههایی ویژه استفاده میکنند! اگر آن حضرت در مدت چهل سالی که بعد از واقعهی کربلا زنده بودند، در عالم عشق و صفا نبودند، به هیچ وجه نمیتوانستند آن همه غربت و رنج و مصیبت حادثهی سهمگین کربلا را تحمل کنند. این تحملها همه معلول آن صحیفهی عشق است که در صحیفهی سجادیه نمودار شده است. ما نمیدانیم امام سجاد علیهالسلام چگونه این مناجاتها را زمزمه میکرده است؛ اما چنین حقایقی وجود دارد. انبیا و اولیا چنین حقایقی را خوراک روح خود داشتند و کم خوراکی آنان برای داشتن چنین تغذیهای بوده است. تغذیهای که مادهی آن صوت ربوبی و محتوای آن معرفت و کمال الهی بوده است.
میتوان در دستگاه «ماهور» شعرهایی که یادآور نام خداست و بهشت و جهنم را تداعی میکند خواند و دل و دلدار را به هم درآمیخت و خود را از غم دنیا رهاند و خویشتن را به خیرات مشغول ساخت. گاه با شنیدن نغمهای که یادآور ملکوت و لاهوت است، مو بر تن شنوندهی عارف راست میشود و دل به لرزه میافتد و شوق رفتن به سوی دلدار و انس با حقایق ربوبی میگیرد. صوت و صدا در صحیفهی امام زین العابدین علیهالسلام بیش از صوت و صدای صحیفهی علویه و نهج البلاغه که مخاطب آن مردم و شأن نزول آن حوادث سیاسی است، نمود دارد. صحیفهی سجادیه که همسنگ نهج البلاغه «أخ القرآن» است و در آن سخن با مردم نیست و همکلام حضرت، خداوند متعال بوده و با توجه به مقام واحدیت و احدیت و با خلع سلاح در مقام ذات سخن میگوید و گاه امام خود را «اقل الأقلین» و گاه گناهکار میشمرد، عیار کلمات آن بسیار بالاست. اگر خداوند توفیق دهد روزی دستگاههایی که در صحیفه است را بررسی نماییم و فراز و فرودهای آن را دریابیم، آنگاه ما نیز همانند آن سقاها، واله و حیران میشویم. صحیفهی سجادیه سرشار از معارف بلند، اسرار ناپیدا و توانمندهای بالای سیاسی است که حضرت همهی آنها را به تصویر بیان کشیده است، به عکسِ بخشهایی از نهجالبلاغه که مخاطب امیرمؤمنان علیهالسلام افراد جامعه بودهاند و به خاطر ملاحظهی آنان، چیزی از دریای بیکران خود را آشکار نساخته است و بیشتر میتوان آن را کتاب غم و درد امیرمؤمنان علیهالسلام و نامردی روزگار و اهل کوفه برشمرد و حضرت با منبر و سخنرانیهای گوناگون و با نامههای مختلف، تنها فرصت رتق و فتق آن را پیدا نمود و کمتر بلندایی چون بلندای دعای کمیل در آن دیده میشود. البته، خطبهها و بهویژه فرازهایی که چیستی و چگونگی آفرینش را در زوایای آن کتاب ملکوتی بیان میدارد، دانش و بینش آدمی را به هیچ میانگارد و دید تیز آن حضرت، هم جزییترین و هم گستردهترین امور را به صید بینش خود در میآورد.