ولایت عمومی7
البته مردم و دولت همواره با هم همفکری و همدلی دارند و اگر میان این دو گسیختگی به وجود آید، پای نقص و تخلفی بزرگ در ناحیهٔ جامعه یا دولت در میان است که همان مانع تأثیرپذیرفتن از امر به معروف و نهی از منکر دولتی میشود و همین تخلف، زمینهٔ ولایت عمومی را که بر پایهٔ مهرورزی و حرکت بر مسیر فرهنگ صحیح است از بین میبرد. این بدان معناست که بستر و زمینهٔ امر به معروف، ولایت عمومی است، نه قدرت دولتی و نه اعمال هر گونه قدرت گروهی یا ستادی که نوعی زور و خشونت را تداعی کند. افزون بر این، دولتی نمودن بسیاری از کارها و قرار دادن ستادها یا سازمانهای دولتی برای آن، دولت را فربه میسازد که سیاست تعادل ساختار دولت را پایین میآورد و با کاهش هزینههای آن، منافات دارد.
با توجه به آنچه گذشت اینکه گفته میشود «امر به معروف از لحاظ تحقق خارجی میتواند شکل سیستماتیک دولتی نیز به خود گیرد یا نظامی سیاسی فراتر از دولت خویش، ساختار آن را به دست گیرد» گزارهای است ناظر به مقام اثبات و واقع خارجی و به این معناست که در رخداد برخی حوادث و پیشامدها، دولت میتواند در مسألهٔ امر به معروف و نهی از منکر دخالت کند و در مقام بیان واقعیت خارجیاست. این مثل آن میماند که گفته شود: پزشک میتواند در بیماریهای خاص، بدن بیمار را تحت عمل جراحی قرار دهد؛ اما گزارهٔ دوم ناظر به مقام ثبوت و در مقام طراحی و نظریهپردازی است که میگوید جامعه باید بهگونهای سالم، مدیریت و هدایت شود تا نیاز به دخالت دولت در ساختار اجرایی امر به معروف و نهی از منکر نگردد. این گزاره همچون این است که گفته شود: فرد باید نسبت به سلامت خود اهتمام داشته باشد و مؤلفههای سلامت خود را تأمین کند تا بیمار نگردد و به عمل جراحی نیازمند نشود.
نخستین اجتماعی که امر به معروف میتواند به صورت مشفقانه و مهرورزانه در آن صورت گیرد، نهاد خانواده بهویژه نظارت آگاهانه و علمی پدر و مادر بر فرزندان میباشد. سپس به نهادهای آموزشی و معلمان، دبیران و سپس به محلهای کار و کارفرماها و مدیران میرسد و آنان میتوانند ارشاد و هدایت پدرانه داشته باشند. البته دولت میتواند برای تعریف امر به معروف، زمینههای واجب تمامی مشاغل و حرف را شناسایی کند و مسائل، قوانین و زمینههای امر به معروف و نهی از منکر در تمامی امور را به صورت جزیی آگاهیرسانی کند.