«لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» تنها در پی نفی غیر و زدایش شرک است و در مقام اثبات اللّه نیست؛ همانطور که قرآن کریم در هیچ آیهای برای اثبات ذات باری تعالی دلیل نمیآورد و وجود خداوند امری است که کسی انکاری نسبت به آن ندارد و این شرک است که دامنگیر همگان است. اثبات، فرع بر انکار است و کسی خداوند را انکار ندارد تا اثبات آن لازم باشد؛ از این رو ذکر یاد شده در اثبات ایمان کافی است؛ همانطور که شریعت اسلام، گفتن آن را برای رسیدن به ایمان و رستگاری کافی میداند: «قولوا: لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه تفحلوا» (مناقب آل ابی طالب، ج 1، ص 51). افزون بر این میتوان گفت در باب توحید آنچه مهم است حصر در توحید است و در مقام ثبوت است، نه اثبات خداوند؛ از این رو «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه» جنبهٔ اثباتی ندارد و این نفی است که حصر را ممکن میسازد آن هم نفی تمامی خدایگان و آلههها که توحید میآورد. البته نفی شرک کاری بسیار مشکل است؛ زیرا مصادیق و مظاهر شرک بسیار فراوان و ظریف است.
مداومت بر گفتن کلمهٔ توحید، شرکزدا و توحیدآور است و دل با آن جلا، قوت، استعلا، استحکام، قوام و حیات میگیرد: «لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللَّه»آب دل است که هر چیزی به آن زنده است: «وَجَعَلْنَا مِنَ الْمَاءِ کلَّ شَیءٍ حَی» (انبیاء / 30).
این ذکر چون دل را محکم میسازد و به آن قوام میدهد، تذبذب را بر میدارد و نفاق را میزداید.