خلاصه آن که: آدمی دارای سه برد نفس، عقل و دل است. عشق در مرتبهٔ دل ظهور مییابد. بیشتر افراد عشق ندارند؛ زیرا فاز عقل آنان فعلیت نیافته است، چه رسد به فاز دل: «وَأَکثَرُهُمْ لاَ یعْقِلُونَ» (مائده / 103). بیشتر انسانها در مرحلهٔ طبیعت و نفس ماندهاند و چیزی بیش از هوس ندارند. قرآن کریم میفرماید: «إِنَّ الاْءِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ. إِلاَّ الَّذِینَ آَمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر / 2 ـ 3). این اولیای الهی هستند که عاشقپیشهاند و با هر چیزی حتی در خوراک خود عشق دارند. «عمیت عین لا تراک» (بحار الانوار، ج 95، ص 226. فرازی از دعای عرفه)؛ یعنی کور است کسی که تو را نمیبیند و عاشق نیست؛ چرا که تنها عاشق است که به زیارت شخص خداوند میرسد. عاشق کسی است که خداوند را بیش از همه حتی خود دوست دارد؛ یعنی او را بیش از همه میبیند: «وَالَّذِینَ آَمَنُوا أَشَدُّ حُبّا لِلَّهِ» (بقره / 165). اولیای محبوبی، نخست خدا را دیدند و بعد خود، و سپس دیگران را. تابعان آنان نیز محبت بینا دارند و غیر آنان همه دارای محبتی کور و عقیم میباشند؛ به این معنا که معلوم نیست چه چیزی را دوست دارند و دلیل آن چیست؛ چرا که معرفت و باور صادق موجّه ندارند و از سر تعصّب دست به کاری میزنند. محبتِ کوری که گاه جنگ هفتاد و دو ملت را در پی دارد.
خداوند با تمام هستی در روح و جسم آدمی تاثیر میگذارد و آدمی نیز با ارادهای که دارد در همه هستی موثر است و کمترین اهمال و سستی وی باعث میشود هم خود فرد و هم هستی در سیر صعودی به سوی کمال با کندی مواجه شود. رابطه اراده خداوند با اراده انسانی رابطه مشاعی و کردار جمعی است.
مغز غیر از عقل است و دستگاه گیرنده ای است که با نفس ارتباط دارد. نفس غیر از روح است و بسیاری روح دارند و تنها همانند حیوانات نفس دارند و از طبیعت فراتر نمیروند. قلب نیز غیر از عقل، نفس و روح است و باید این مراتب را از یکدیگر باز شناخت.
ذهن غیر از مغز است و فکر در ظرف ذهن است که تبلور دارد و ذهن از عقل و نفس میتواند تاثیر بگیرد. نفس منبع حیات است و حرکتدهنده به تمامی ابعاد طبیعی وجود انسان است . بعضی از شیاطین در نفس لانهگزینی میکنند و آنجا را زایشگاه خود قرار میدهند و شیاطین زادهشده در چنین نفسی تمامی دستورهای آن را کنترل مینمایند. این امر بیشتر در افرادی است که نفاق دارند یا به شرک و کفر عمیق آلودهاند یا ایمان آنان بسیار سست است. بر این پایه، هم اراده آدمی نافذ است و هم عقل و مغز او کارایی خود را دارد و هم شیاطین قدرت نفوذ در نفس را دارند و تاثیر تمامی نیز حقیقی میباشد.
برای شناخت نفس میتوانید به کتاب گزاره های انسانشناسی مراجعه نمایید. همچنین برای دریافت نظریه مشاعی و جمعی بودن کردار آدمی به کتاب خداانکاری و اصول الحاد به همراه نقد و تحلیل رجوع نمایید.