خدایا!
من به تو ایمان دارم...
ایمان دارم دل هرکسی که هوایی تو شد....... تو هوایش را داری........
کلامی زیبا ازامام علی(ع) : ای مالک ! بدان اگر مهربان باشی تورا به داشتن انگیزه های پنهان متهم میکنند، ولی مهربان باش. اگرشریف و درستکارباشی فریبت میدهند ، ولی شریف ودرستکار باش . نیکیهای امروزت را فراموش میکنند، ولی نیکوکار باش . بهترینهای خودت را به دیگران ببخش ، حتی اگر اندک باشد . درانتها خواهی دید آنچه می ماند میان تو و خدای توست، نه میان تو ومردم....... *نهج البلاغه
گزاره های علمی دین
۱۱
پرسش:رابطه ی میان انسان، زمین و تکبر در شریفه ی "ولا تمش فی الأرض مرحا" به لحاظ علمی و تجربی چیست؟
پاسخ: خاک سنگین است و فشار بالایی دارد و از این رو آن را دارای تکبر می دانند. در قرآن کریم آمده است "ولا تمش فی الأرض مرحا". درست است که پا برای رفتن است، خداوند متعال سفارش می کند پاهایت را بر زمین فشار مده؛ چراکه زمین به اندازه ی کافی فشار دارد و شما نباید فشاری بر آن بیافزایید. خاک خود سنگین است و نباید آن را با فشار، سنگین تر نمود. تکبر خاصیت زمین است و کسی که بر آن پا می گذارد این صفت را به خود می گیرد. از این رو می فرماید در زمین این گونه راه مرو؛ بر خلاف آسمان که کسی تکبری ندارد و هر کس هرچه بالاتر رود سبک تر می گردد. این خاک است که جاذبه دارد و انسان را سنگین می کند. هم خاک از آدمی می خورد و هم آدمی از خاک. وجود چنین ارتباطی موجب تاثیر و تأثر این دو از یکدیگر می گردد. به طور کلی هر پدیده ای در اثر دوستی، نزدیکی و هم نشینی با پدیده ی دیگر روحیات ان پدیده را به خود می گیرد.
در جلد دوم تفسیر هدى گفتیم: در میان سوره هاى قرآن کریم، ورود به بسم اللّه سورهى حمد از جایگاه برترى برخوردار است و فتح آن سخت تر و صعب تر است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهى حمد که آن را قرآن دوم و مثانى مى گویند، مهمترین بسملهى قرآن کریم است. آیه اى که تمامى قرآن کریم و وحى الهى را در خود جاى داده است؛ از این رو «مثانى» است؛ یعنى دوره اى کامل از وجود و از قرآن کریم و از سورهى حمد است و عنوانى است که تمامى هستى و پدیده هاى آن و نیز تمامى قرآن کریم در آن است؛ به گونه اى که با دریافت آن، نیازى به هیچ آیه اى دیگر نیست و تمامى قرآن کریم شرح همین آیه و ظهور و تنزیل آن است. کسى این معنا را درک مى کند که بتواند با آیهى شریفه انس یابد به گونه اى
که این کریمه، خود را به او در خواب یا بیدارى بنمایاند. باید آن را گفت و بارها گفت و در هر گفتن، سیرى تمام در همهى پدیده ها داشت و هر پدیده اى را از آینهى آن به تماشا نشست. ذکرى که تکرار بر نمى دارد و هر تماشایى تکرار پدیده هاى گذشته نیست؛ چرا که هستى مانند آب در جریان است و آن به آن نو و تازه مى شود و سیر در آن مانند شنا در آب رودخانه است که هر بار آبى تازه از بدن آدمى مى گذرد.
سورهى حمد با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع مى شود و این بدان معناست که «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» بر هر تحمید و تمجیدى پیشى دارد و نخست باید آن را آورد و اولیت حقیقى براى آن است و تحمید یا تمجید نسبت به آن اولیت اضافى و نسبى دارد و نه حقیقى. تمامى سوره هاى قرآن کریم به جز توبه با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» شروع شده و این بدان معناست که کلید تمامى اسماى الهى و مدخل ورود همه ى آنهاست.
هر مؤمنى لازم است نسبت به سورهى حمد اهتمام فراوان داشته
باشد و تا مى تواند این سوره را بخواند و براى فهم معانى آن تلاش کند تا در پرتو انس با این سورهى ممتاز و عشق به آن، به محتواى بلند این سوره نزدیک شود. اهتمام به این سوره مى طلبد هرچه مى شود آن را ذکر قرار داد و این سوره ى بلند را بارها و بارها خواند تا انس و قرب به سوره ى فاتحه و اشراف معنا به آن پیدا کند و فیوضات الهى را نه تنها بر خود، بلکه بر خلق خداوند متعال سریان و جریان دهد.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» سورهى فاتحه فصل تمام این سوره است؛ به گونه اى که وقتى «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» به نیت سوره ى حمد آورده مى شود یعنى این سوره خوانده شد و تمام گردید.
«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» با آن که آیه اى از سورهى حمد و جزو آن است، ولى فصل تقدیمى این سوره است.
بر سنگ قبر کشیشی در کلیسای وست مینستر نوشته شده است ؛ کودک که بودم میخواستم دنیا را تغییر دهم . بزرگتر که شدم متوجه شدم دنیا خیلی بزرگ است.من باید انگلستان را تغییر دهم. بعد ها کشور راهم بزرگ دیدم و تصمیم گرفتم شهرم را تغییر دهم .در سالخوردگی تصمیم گرفتم خانواده ام را متحول کنم؛اینک که در آستانه مرگ هستم میفهمم که اگر روز اول خودم را تغییر داده بودم ، شاید میتوانستم دنیا را تغییر دهم!!! واقعا چقدر به فکر خود سازی هستیم؟