من یک آریایی ام؛
اهورامزدای من" الله "است،
از تبار کوروشم ، ولی شاهم" حسین بن علی (ع) "ست،
از دیار آرشم ، ولی کماندار من" مسلم بن عقیل" است،
امپراطوری ام هخامنشی ست ، ولی جغرافیای من" بین الحرمین" است،
شاهان کشورم را دوست دارم ، ولی شاه من "عباس بن علی "ست ،
آری من ایرانی ام عاشق کاوه ، ولی پیامبرم "محمدبن عبدالله(ص)"است،
قدمت کشورم از ماورای تاریخ است وبه قدمت آن مینازم
زیبایی های تاریخ کشورم را دوست دارم ، ولی تمام زیبایی های دنیا را در کلام" مولایم حیدرکرار" میبینم ،
آری... آری... من یک ایرانی ام...
و متنفرم از کسانی ک به اسم تاریخ کشورم ;
به اعتقاداتم ضربه میزنند...
۱٠۵
پرسش: حلال درمانی مورد نظر حضرتعالی چیست و چه جایگاهی در زندگی دینی دارد؟
پاسخ: اصلاح مال و نیکو کردن آن به دور داشتن مال از شبهه و حرام و به تعبیری دیگر «حلال درمانی» است. مؤمن باید همانند افراد چاق که برای رژیم لاغری آب درمانی میشوند، حلال درمانی داشته باشد. هر عبادت و ریاضتی بدون حلال درمانی جواب نمیدهد و نتیجهای به دست نمیدهد و سودی ندارد. عبادت و ریاضت بدون حلال درمانی همانند ریختن آب در باک خودرو بهجای بنزین است. کسی که حلال درمانی ندارد رسوب پیدا میکند. اصلاح مال یعنی بررسی طریق به دست آوردن مال که آیا شرعی است یا خیر؟ آیا مال خمس و حق امام یا زکات و حق ضعیفان و فقیران در مال وی وجود دارد یا نه؟ وجود مال حرام در زندگی همانند انفجار بمبی در آن خانه است و انسان را به نابودی میکشاند و زن و فرزند را فاسد میسازد. بسیاری از گرفتاریهای امروز مردم به خاطر لقمههای آلوده است. گرفتاریهای مالی یا به سبب این است که پول از طریقی شرعی به دست نیامده یا در صورتی که طریق کسب آن شرعی است در جای خود هزینه نمیشود یا تنها انباشته و ذخیره میشود و در جایی هزینه نمیشود. امام صادق علیهالسلام میفرماید: خداوند بندگان را به چیزی نمیآزماید که بر آنان از هزینهکردن پول شدیدتر و سختتر باشد: «حدّثنا محمّد بن علی ماجیلویه رضی اللّه عنه قال: حدّثنی عمّی محمّد ابن أبی القاسم، عن أحمد بن أبی عبد اللّه البرقی، عن محمّد بن علی الکوفی، عن محمّد ابن سنان، عن عمربن عبد العزیز، عن جمیل بن درّاج، عن أبی عبد اللّه علیهالسلام قال: ما بلا اللّه العباد به شیء أشدّ علیهم من إخراج الدرهم» (الخصال، ص 8) خداوند برای بندگان امتحانی بالاتر از این قرار نداده که آنان پول را بهدرستی و در جای خود و به اندازه هزینه کنند و نه امساک داشته باشند و نه اسراف، و درآمدزایی آنان نیز درست و حلال باشد.
۵۴
پرسش: علل و ریشه های خشونت رایج کنونی در دنیا چیست؟
پاسخ: هم اینک چندهزار سال خشونت پادشاهان، در وجود آدمیان پرس و انباشته شده و آن ها را نیازمند جراحى روان و درمان اعصاب نموده است و طول درمان آن چندین سال طول مى کشد. آدمى گاه براى صد تومان کرایه که معلوم نیست حق راننده نباشد، تندى مى کند و اعصاب او را با قساوت تمام، سوهان مى کشد. فریاد زدن، عربده کشیدن و نداشتن متانت در سخن گفتن از شعبه هاى خشونت است. امروزه فیلم ها هرچه خشونت افزون ترى داشته باشد عامه پسندتر مى گردد و فیلم هایى که در آن هفت تیرکشى مى شود و چندین خودرو آتش مى گیرد زمان درازترى بر روى پرده ى سینما مى ماند. فیلم ها مروج خشونت شده است و سادیسمِ سینما سکس و خشونت را به هم آمیخته است تا افراد را در طول چند دهه، روانى سازد و زمینه را براى «جنگ جهانى سوم» که جنگ اقتصادى و جنگ بر اساس فقر و ندارى است شعله ور سازد. کشورهاى پیشرفته در آینده چنان به مشکلات اقتصادى گرفتار مى آیند که نمى توانند بدون جنگ و غارت منابع دیگر کشورها به رفع مشکلات اقتصادى خود همت بگمارند. امروزه هم استعمار و استکبار خشونت را با ساخت فیلم هاى سفارشى و بازی های رایانه ای کشورگشایی و لشگرکشی به ذهن و روح جوامع تزریق مى کند و مى خواهند بشر را چنان وحشى کنند تا براى تهاجمى گسترده آماده شوند. تهاجمى که جنگ جهانى سوم آن را شعله ور مى نماید. آنان در موزیک ویدیوها و فیلم های کوتاه در چند ثانیه ده ها تصویر را به سرعت از دید بیننده مى گذرانند و با نشان دادن هزار چهره در چند دقیقه، فرد را خیالاتى مى نمایند و در این میان، پیام خود را ناخواسته به او منتقل مى کنند. کارى که شبیه هیپنوتیزم است. شکنجه گران سازمان هاى جاسوسى و اطلاعاتى نیز براى گرفتن اقرار از اسیر خود دست به چنین ترفندهایى مى زنند. به هر صورت، دنیاى امروز مهمان خشونتى برنامه ریزى شده و هدفمند است. رفتارهاى خشونت آمیز در جوامع بر آمده از خوى خشنى است که شاهان در چند هزار سال گذشته بر ملت ها و امت ها وارد آوردند و تصفیه و اصلاح آن به یکى دو قرن برنامه ریزى علمى نیازمند است.
خیلی زیبا و #قابل-تامل!!! لطفا بخونید...
روزی در یک رستوران نشسته بودیم که یک دفعه مردی که با تلفن صحبت میکرد
فریاد شادی کشید و خیلی خوشحالی کرد و بعد از اتمام تلفن رو به گارسن گفت :
همه ی کسانی که در رستوران هستند مهمان من هستن به باقالی پلو و ماهیچه ،
بعد از 18 سال دارم بابا میشم!!
چند روز بعد در صف سینما همان مرد را دیدم که دست بچه ی 3یا 4 ساله ای را گرفته بود که به او بابا میگفت !
نزد مرد رفتم و علت کار آن روز را جویا شدم .
مردبا شرمندگی زیاد گفت : آن روز در میز بغل دست من پیرمردی با همسرش نشسته بودند
پیر زن با دیدن منوی غذاها گفت : ای کاش میشد امروز باقالی پلو با ماهیچه میخوردیم،
شوهرش با شرمندگی از او عذر خواهی کرد و خواست به خاطر بودجه کم شان فقط سوپ بخورند ؛
من هم با آن تلفن ساختگی خواستم که همه مهمان من باشند تا
آن پیرمردبتواند بدون سرافکندگی غذای دلخواه همسرش را فراهم نماید...
ای که دستت می رسد کاری بکن ... پیش از آن که از تو نیاید هیچ کار...!!
.
از کلیه عزیزان خواهش دارم متن زیر را به اشتراک بگذارند