دعای مخفی که انسان خداوند را از دل میخواند کارایی بیشتری دارد؛ چرا که ما نمیتوانیم دعا را ادا کنیم اما خداوند خود ژرفای دل بندگان خویش را میخواند.
البته جای آن دارد که با تحقیق در متون دینی ابزار سنجش مسایل معنوی را به دست آوریم و برای نمونه بدانیم چگونه شخصی «مستجاب الدعوه» میشود؟ ابزار، معیار و ملاکهای آن کدام است؟ در این روایت آمده است ارزش دعای پنهانی هفتاد برابر دعای آشکار است. دعایی که با خلوت و همراه با باطن باشد استجماع ویژهٔ خود را دارد. در دعای سرّی، زبان، گفتار و حرکتی وجود ندارد، از این رو تمام انرژی آدمی از مبادی دعا به حیات دل و عمق جان منصرف میشود اما در دعای با زبان، اراده در همهٔ اجزای بدن منتشر میشود و تنها یک بخش آن زیربنای دعا قرا میگیرد و شصت و نه بخش دیگر آن در زبان، گوش و دیگر اعضا هزینه میگردد و از این رو توان دعا را پایین میآورد. در باب سلوک نیز ذکر خفی به مراتب بهتر از ذکر جلی و آشکار است؛ زیرا ذکر خفی تمام ارادهٔ آدمی را در دل هزینه میکند اما در ذکر جلی، اراده به مصرف دهان، چشم، گوش و عروق میرسد و چنانچه کسی در آنجا حاضر باشد، احتمال ریا نیز وجود دارد و توانی برای دعا باقی نمیماند.
به عبارت دیگر، ارادهٔ آدمی به صورت طبیعی محدود است و چنانچه این اراده بر یک امر که حقیقت دل مجرد و معنوی آدمی است تمرکز یابد کارایی بیشتری دارد تا آن که بر چند چیز منتشر گردد. استجماع که توجه داشتن به حق است نه چیز دیگری، به همین خاطر ارزش و اهمیت مییابد.