حضرت آیت الله العظمی محمدرضا نکونام:
مشکل اصلی هر کسی برای رسیدن به مرتبهٔ عشق، معرفت و شناخت ناقص و ابتری است که از خدا دارد. تنها کسی میتواند به این مقام قدسی بار یابد که بتواند از مرتبهٔ حس بگذرد و با خداوند انس گیرد. میل به ماندن برای کسی جلوهگری میکند که در مرتبهٔ نفس گرفتار است. کسی میتواند به عشق رسد که خداوند را به قلب و رؤیت خود بشناسد و بتواند او را پرستش کند. برای رسیدن به فضل کبیر الهی؛ یعنی عشق، باید اذن دخول داشت. این اذن باید از ناحیهٔ «اللّه» صادر شود. این اذن برای کسی صادر میشود که نسبت به خداوند دستکم اطمینان داشته باشد و به وی شناخت وثوقی حاصل نماید. خدایی که بسیاری از انسانها میشناسند از حد امور نفسانی آنان فراتر نمیرود و چنین خدایی نمیتواند با انسان تا فاز سوم و تا به حرکت درآوردن موتور نهایی آةمی یعنی عشق با وی همراه شود. نخستین گام برای کلید زدن پروژهٔ حرکت تا مقام عشق و روح، به فرجام رساندن داستان خدایی است و باید این رمانی را که هولزا میپندارد به حکایت عشق و عاشقی تحویل برد و خوف از مردودی را از خود بردارد و با توکل به مهر و محبت خداوند، امید به پیروزی داشته باشد.....
http://mahbubi-nekunam.epage.ir
با عشق ایمان را سر می کشم
حضرت آیت الله العظمی محمدرضا نکونام:
کسی به عشق میرسد که خدا را در بیرون از خود و در میدانی وسیعتر از حیطهٔ نفسانی خویش جستوجو کند. باید به این باور حقیقی رسید که خداوند یک شخصیت خارجی است که در بیرون حضور دارد و میتوان به حضور و شهود او بار یافت و عاشق او شد. خدایی که وجودی عاشق است و تمامی پدیدهها را با عشق به ظهور آورده است. باید خدا را دید و عشق او را لمس کرد. شرح حال بندگانی که توانستهاند به چنین خدایی عاشق شوند و انس بگیرند را باید در دعاها و مناجات مأثور از حضرات معصومین علیهمالسلام دید. خدا حقیقتی است شخصی که کلی نیست و رسیدن به چنین خدایی است که فرد را از رفوزگی و مردودی نجات میدهد و آرامش میآورد. البته قرب و نزدیکی به چنین خدایی، قواعد و آدابی دارد که ما برخی از آن را در کتاب «دانش سلوک معنوی» آوردهایم. قواعدی که نیاز به تمرین و ممارست و جهد و جد و اجتهاد و کوشش و تلاش خستگیناپذیر و به تعبیری خلاصه و کوتاه «عاشقانه» دارد. از چنین خدایی نباید زیاد گفت؛ زیرا حق، ناموس دل است و نباید برای ناموس دل هو و جنجال به راه انداخت و آن را هرجایی ساخت. ارادهٔ آدمی بدون چنین اتصال و ارتباطی، به سوی معصیت گام برمیدارد و انسان را در خود میبلعد، اما اگر آن خدا در دل قرار بگیرد، هر چیزی در برابر عاشق کوچک و حقیر میگردد و فرد عاشق دیگر به دنیای کوچکی که میبیند دست نمیآلاید و برای دستیابی به آن پژمرده و افسرده نمیشود و بدون آن خداست که دنیا فرودگاه همت آدمی قرار میگیرد و در چشم وی بزرگ و مهم شمرده میشود. یعنی این نفس است که انسان را به امور کوچک و فرودین مشغول میدارد و دنیا را برای آدمی بزرگ جلوه میدهد و این عشق در مقام روح است که آن را کوچک و خرد میشمرد و دل انسان را به تنها حقیقتی که وجود، استقلال و ذات دارد توجه میدهد و عاشق میدارد.
http://mahbubi-nekunam.epage.ir