با عشق ایمان را سر می کشم
با عشق ایمان را سر می کشم
حضرت آیت الله العظمی محمدرضا نکونام:
کسی به عشق میرسد که خدا را در بیرون از خود و در میدانی وسیعتر از حیطهٔ نفسانی خویش جستوجو کند. باید به این باور حقیقی رسید که خداوند یک شخصیت خارجی است که در بیرون حضور دارد و میتوان به حضور و شهود او بار یافت و عاشق او شد. خدایی که وجودی عاشق است و تمامی پدیدهها را با عشق به ظهور آورده است. باید خدا را دید و عشق او را لمس کرد. شرح حال بندگانی که توانستهاند به چنین خدایی عاشق شوند و انس بگیرند را باید در دعاها و مناجات مأثور از حضرات معصومین علیهمالسلام دید. خدا حقیقتی است شخصی که کلی نیست و رسیدن به چنین خدایی است که فرد را از رفوزگی و مردودی نجات میدهد و آرامش میآورد. البته قرب و نزدیکی به چنین خدایی، قواعد و آدابی دارد که ما برخی از آن را در کتاب «دانش سلوک معنوی» آوردهایم. قواعدی که نیاز به تمرین و ممارست و جهد و جد و اجتهاد و کوشش و تلاش خستگیناپذیر و به تعبیری خلاصه و کوتاه «عاشقانه» دارد. از چنین خدایی نباید زیاد گفت؛ زیرا حق، ناموس دل است و نباید برای ناموس دل هو و جنجال به راه انداخت و آن را هرجایی ساخت. ارادهٔ آدمی بدون چنین اتصال و ارتباطی، به سوی معصیت گام برمیدارد و انسان را در خود میبلعد، اما اگر آن خدا در دل قرار بگیرد، هر چیزی در برابر عاشق کوچک و حقیر میگردد و فرد عاشق دیگر به دنیای کوچکی که میبیند دست نمیآلاید و برای دستیابی به آن پژمرده و افسرده نمیشود و بدون آن خداست که دنیا فرودگاه همت آدمی قرار میگیرد و در چشم وی بزرگ و مهم شمرده میشود. یعنی این نفس است که انسان را به امور کوچک و فرودین مشغول میدارد و دنیا را برای آدمی بزرگ جلوه میدهد و این عشق در مقام روح است که آن را کوچک و خرد میشمرد و دل انسان را به تنها حقیقتی که وجود، استقلال و ذات دارد توجه میدهد و عاشق میدارد.
http://mahbubi-nekunam.epage.ir