زن الهه زیبایی ومطلومیت 14
شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ
زلیخا در ابتدا یوسف را تبرئه میکند و «فاستعصم» میگوید که او از اطاعت من سرپیچید و خود را درگیر و گرفتار من نکرد؛ گرچه یوسف را بهخوبی نشناخته و به همین دلیل در مقابل زنها یوسف را تهدید میکند و میگوید: «وإن لم یفعل ما امره لیسجنننّ ولیکوننّ من الصاغرین»(1). او هنوز از یوسف مایوس نشده بود و زبان زور و تهدید را پیش میگیرد.
حضرت یوسف نیز خود را ضمن تبرئه معرفی میکند و میگوید: «وربّ السجن احبّ إلی ممّا یدعوننی إلیه»(2). وی با آنکه به خدا پناه میبرد، چنان که مقتضای توحید مخلَصین است «وإلاّ تصرف عنّی کیدهنَّ» میگوید و خداوند نیز او را مورد حمایت کامل قرار میدهد و «فاستجاب» را میفرماید که همه این موارد بر پاکی و طهارت تمام حضرت یوسف دلالت دارد.
بیگناهی من آگاه است و خداوند نیز حضرتش را در مییابد و پاکی او تبرئه وی را ظاهر میسازد. تمام زنها او را میستایند و آراستگی او را با تعبیر «حاشَ للّه ما علمنا علیه من سوء»(1) شهادت میدهند و زلیخا نیز برای بار دوم او را از گناه و عصیان بهدور میدارد و امید به انحراف کشیدن وی را از دل بیرون میکند و از او مایوس میگردد و تسلیم حق میشود و از پاکی یوسف یاد مینماید و میگوید: «الآن حصحص الحقّ، انا راودته عن نفسه، وانَّه لمن الصادقین»(2)؛ حق همان است که او میگوید و وی حق را آشکارا میپذیرد و میگوید: من بودم که چنین میخواستم و او را گرفتار و بدنام نمودم وگرنه او در زمره پاکان است. حضرت یوسف در اینجا نیز کمال معرفت و توحید خود را نشان میدهد و به خدا پناه میبرد و تمام پاکی را از حق میداند و از زلیخا میگذرد و او را مورد عتاب و سرزنش قرار نمیدهد که این روش، بهترین شیوه تربیتی در برخورد با چنین مسایل حساس عرضی و آبرویی و اجتماعی است و اینجاست که ملک به عشق یوسف گرفتار میآید و محبت یوسف را در دل خود مییابد و خود را به یوسف وابسته و محتاج او میبیند، بهطوری که ایشان را برای خود بر میگزیند. قرآن کریم از دلبستگی عزیز به یوسف چنین یاد میکند: «وقال الملک: ائتونی به، استخلصه لنفسی، فلمّا کلَّمه قال إنَّک الیوم لدینا مکین امین»(3)؛ ملک محبت خود را چنین به جناب یوسف آشکار میسازد و میگوید: من او را برای خود برگزیدم و خطاب به وی گوید: یوسف، تو امروز در نزد ما گذشته از آن که قدرتمندی، مورد اطمینان نیز میباشی.
د
۹۴/۰۵/۳۱