زن الهه زیبایی ومظلومیت5
آگاهی زنان مصر از عشق زلیخا
ماجرای عشق زلیخا به یوسف، در میان خانه زلیخا پنهان نماند و خبر آن به بیرون رسید. زنان مصر این حادثه را برای هم بازگو میکردند. زنان اشرافی که نسبت به زلیخا حسادت داشتند، او را ـ بهویژه به سبب اینکه همسر عزیز مصر است و عاشق جوانی شده که با او همرتبه نیست و غلام او به شمار میرود ـ سرزنش و نکوهش میکردند. زخم زبان و مکر آنان به گوش زلیخا رسید و وی تصمیم به انتقام از آنان گرفت:
«و زنان شهر گفتند: همسر عزیز مصر با غلام خود رابطه دارد و از او کام میخواهد و شیفته و عاشق غلام خود میباشد. ما او را در گمراهی آشکار میبینیم. چون زلیخا مکر آنان را شنید، به دنبال آنان فرستاد و تکیهگاهی درست کرد و به دست هر کدام کارد و ترنجی داد و به یوسف گفت: بر ایشان بیرون آی. وقتی زنان او را دیدند، وی را بزرگ داشتند و بدون توجه، دستهای خود را بریدند و گفتند: پاک است خدا! این بشر نیست؛ بلکه تنها فرشتهای بزرگوار است. زلیخا چون بهت و شگفتی آنان را دید، گفت: این غلام، همان است که مرا بر عشق او سرزنش میکردید. همانا من برای کام گرفتن از او با وی مراوده داشتم؛ پس او خویشتندار بود و اگر کاری را که از او خواستم، انجام ندهد، یوسف را به زندان میافکنم و او را خوار میدارم. یوسف علیهالسلام گفت: پروردگارا، زندان از آن چیزی که آنان از من میخواهند، بهتر است. پروردگارا، اگر کید آنان را از من دور نداری، به سوی ایشان میل میکنم و از نادانان میگردم. با این توجه، خداوند دعای وی را پاسخ گفت و کید آنان را از او دور ساخت. همانا او بسیار شنوا و داناست.»(1)
اینکه در اصل آیه شریفه آمده است: « وَقَالَ نِسْوَهٌ»؛ کوتاه و به اشاره بگوییم که بر سخن بیشتر زنان، حتی بهترین آنان نمیتوان اعتماد کلی داشت؛ زیرا بیشتر آنان بر سخنگویی دور از حقیقت، رزمایش و مانور دارند تا بیان واقعیت. زلیخا بعد از مکر زنان مصر در سرزنش وی، زنان زیباروی شهر و به اصطلاح «بالا شهریها» را خواست و حضرت یوسف علیهالسلام به امر زلیخا بر آنان وارد شد تا با دیدن زیبایی وی، به تردید افتند. چنین نیز شد و آنان گفتند: او بشر است یا فرشتهای کریم.
جای این پرسش است که: یوسف علیهالسلام ، زنی چون زلیخا و مکر وی و نیز زنان اشراف شهر را بهنیکی میشناسد و شرایط زنان مرفه و بالانشین شهر را ـ که به صورت غالب، مست و شیدا هستند ـ میداند، چرا به جمع آنان داخل میشود تا دچار مشکل گردد؟ مگر مقدمه حرام، خود حرام نیست؟ ورود این جوان زیباروی در جمع زنانی مست، شیدا و زیبارو، اگر دستکم برای وی مشکلی پیش نیاورد، آنان را به مشکل میاندازد. حال، چرا یوسف علیهالسلام چنین کاری را کرد؟ در پاسخ باید گفت: یوسف علیهالسلام شناگری ماهر است و اگر به عمق دریا رود، غرق نمیشود. او خود را در امواج بلا میافکند، اما به گناه آلوده نمیشود. در ضمن، وظیفهشناسی یوسف نیز در اینجا جلوه میکند و از مولای خود اطاعتپذیری دارد؛ از این رو بر زنان وارد میشود.