دردمندی و مشکلات اجتماعی 4- ضرورت دردمندی3
با ادراک درد است که میشود بیمار را برای مراجعه به پزشک برانگیخت. میتوان ادراک دردمندی را تقویت نمود و درد را چنان شدت بخشید که مبتلا به بیماری به پزشک رجوع کند و از همین جا میتوان گفت کسانی که همواره سعی در تسکین درد با مسکن دارنداشتباه میکنند؛ زیرا درد و دردمندی نعمت و موهبتی الهی و در راستای اقتضای حکمت الهی است و افزون بر این، درمانهای غیر طبیعی؛ مانند تسکین و از بین بردن دردها و...، هرچه که باشد، همه کفران نعمت الهی است؛ زیرا انسان با رو آوردن به درمانی غیر طبیعی، از درمان واقعی آن بیماری غافل میشود.
بنابراین، نه تنها نباید درد را تسکین داد یا از بین برد بلکه باید به تشدید آن پرداخت تا جایی که انسان را به فکر علاج و درمان اصلی و واقعی آن بر انگیزد.بر این اساس، کسانی که کار مصرفی میکنند نه تولیدی، کسانی هستند که درد یا دردمندی ندارند و یا ادراک درد را از دست دادهاند یا وسیلهٔ ادراکی و زمینههای علمی آن را نابود ساختهاند؛ زیرا وجود این زمینهها غیر از دارایی درد است. کسی دردمند است که علاوه بر آن که درد دارد، آن را میفهمد، و مییابد که درد دارد و در حقیقت، درد را میچشد و آن را لمس میکند. گاه نیز با وجود درد و ادراک درد و دردمندی، زمینههای انحرافی موجب میشود تا به فکر درمان نباشیم.