تأسف و اندوهی بجا1
در اینجا موضوعی که تأسفبار است و از آن نمیتوان به آسانی گذشت این است که پشتوانههای علمی و افراد برجستهٔ حوزهها کمتر میشود کهنسلی از علم و عمل بجا گذارند و کمتر خانوادهٔ علمی را میتوان یافت که دورههای فراوانی از تاریخ حیات خود را در کسوت علم و عمل بهطور شایسته و پیوسته و در سطح بالا حفظ نموده باشد؛ بهخصوص در این دوران و زمان که دیگر کمتر آقایی، آقازادهٔ آقا میتواند داشته باشد.
فرزند یک روستایی ساده و یک شهری زحمتکش، عالم و مجتهد و عارف و مرجع و فیلسوف میگردد؛ ولی عالمزاده، فیلسوفزاده، عارفزاده، و مجتهدزاده، پشت پا بر عینیت حقیقی پدر میزند و از آن رویگردان میشود و اگر فرزندی کموبیش همانند پدر و یا مشابه پدر شود، استثناست و از تازگی خاصی برخوردار است و این امر هرچه به ما نزدیکتر میشود، بیشتر کلیت پیدا میکند و تا امروز که دیگر کمتر خانوادهٔ علمی را میتوان یافت که فرزند خانواده، برتر یا همسنگ پدر برجستهاش باشد.