درد، سوز و اشک1
صاحبان علم و معرفت و عالمان دینی هرگز از افراد عافیتطلب و خوشگذران نبودهاند و مرفهان بیدرد هرگز به کمال راه نمییابند و تنها مهمان اسطبل دنیا میباشند.عالم وارسته باید همچون همهٔ اولیای خدا صاحب درد و سوز و آه و غم باشد و در خواب و بیداری این معنا را بهخوبی لمس کند؛ چرا که انسان بیدرد هرگز کاری از پیش نمیبرد و در واقع بیدردی هر فردی با بیارزشی او برابر است و ارزش هر فردی با دردمندی و درک و شعور با سوز و گداز او همسان میباشد.
تمام حضرات انبیا و اولیای الهی صاحب درک و درد فراوانی بوده و هر یک به فراخور مراتب وجودی و وجود کمالی خود، هم در زمینههای استعدادی و هم در جهات فعلی، سوز و گدازهای فراوانی داشتهاند و هر یک نوع خاصی از مشقت و رنج را تحمل نمودهاند. آنان تمام عمر خود را با سوز، سختی، آه و فنا همراه بودهاند و در سراسرعمر خود، از ابتدا تا پایان آن، لحظهای آرام نداشته و ناهمواریهای مختلفی داشتهاند.
حضرت آدم با هبوط خود که مایهٔ رشد و ظهور معنوی ایشان و افراد بشر گردید، تمام ابعاد مختلف انسانی را به تصویر وجود کشانید و انسان را برزخ همهٔ مقامات وجودی معرفی نمود و او را از ناسوتگرایی و ملکنمایی بهدور داشت و وی را برتر از تمام آنها عنوان نمود و از اطاعت تا عصیان و از حق تا شیطان را به کار مشغول داشت که هنوز نیز این بازی شطرنج گونه و این نرد پر نرّاد با تمام کیش و ماتهایش جریان دارد.