عشق بدون بخشش مالی ، صافی و بردهنده نمیشود3
کسی اهل نیاز است که دست بخشنده داشته باشد و بتواند هم بگیرد و هم اعطا کند؛ برخلاف فرد ممسک که هرچیزی را به محکمی برای خود میگیرد. کسی اهل نیاز است که تمامی پدیدههای الهی را محترم بدارد و تمامی آنها را ـ که بندهٔ خداوند هستند ـ مدد نماید.
عبادت و بندگی و نماز و نیز ذکر و حتی عشق، بدون نیاز و پرداخت حق مالی آن، راه به جایی نمیبرد. خواندن صد رکعت نماز بدون داشتن حساب مالی و پرداخت وجوهات آن ـ بهویژه عوارض واجب آن، همچون خمس و زکات ـ خاصیتی ندارد؛ اما خواندن دو رکعت نماز با کنار گذاشتن وجه مالی آن برای اعطا به نیازمندان یا میهمانی کردن آشنایان و دوستان و دستگیری از خلق خدا، به نمازگزار توان باطنی میدهد و حساب قدرتی وی را در غیب عالم میافزاید تا قدرت تصرف وی در طبیعت، به حسب آن اعطا شود.
برای تقریب ذهن و رفع استبعاد از این مطلب، میتوان به نظام کفارات مثال زد. کسیکه برای روزه گرفتن عذر دارد، باید کفارهٔ مالی آن را بپردازد؛ چرا که این کفاره با ترکیبی که با دیگر عبادات دارد، جبران تاثیر باطنی روزهٔ از دست رفته را دارد. همچنین در کفارهٔ روزهای که به عمد افطار شده است، اعطای مال تشریع شده است؛ زیرا به ندرت میشود کسی بتواند به جای یک روز روزه، شصت روز روزه بیاورد که سی و یک روز آن پیوسته باشد و بیشتر، اطعام شصت فقیر را عهدهدار میشوند که این روزها (سال 1393) به صورت تقریبی، با یک میلیون ریال برابر است. نظام کفارات، از نمونههای اعطای انفاق مالی و داشتن نیاز میباشد. در شامگاه عید فطر نیز پرداخت زکات فطره، بعد از یکماه روزهداری، بر تمامی مسلمانان ـ حتی برای نوزادان شیرخوار ـ واجب میباشد که نیاز روزهٔ این ماه دانسته میشود. همچنین است قربانی در حج. داشتن نیاز بعد از عبادت، در ادیان و ملل دیگر نیز وجود دارد و منحصر به مسلمانان نمیباشد.
البته نیاز نیازمند داشتن قدرت نازکشی پدیدهها و توان شفقت بر خلق خداست. نازکشی از خلق خدا، مهمتر از نماز و نیاز میباشد؛ زیرا این گزینه است که به آندو، کمال میبخشد. ما از ناز عشق در بخش مربوط به آن سخن گفتهایم. عبادت و انفاق مالی باید مهرورزانه و شفقتآمیز باشد و همراه با داشتن روحیهٔ مهرورزانه نسبت به بندگان خدا انجام پذیرد. سالک چنانچه سلوکی موفق داشته باشد و اصلهای پیشین را رعایت نماید، به مقام «دل» میرسد. اصل حاضر میگوید: در این مرتبه باید «ناز» معشوق را به هر بهایی که باشد، به جان خرید؛ وگرنه دل جلا نمییابد و از تعالی، سیر و رشد خود، باز میماند.