سیر سرخ (شهد دل)1
شهد دل
خواجه در طلیعه ى سخن خود بعد از ستایش حقى و بیان ظهورات ربوبى، از باب براعت استهلال، براى آن که بخشى از رؤیت عارف را نمایانده باشد، از شهادت خود چنین مى گوید: «وأشهد أن لا إله إلاّ اللّه، وحده لا شریکَ له؛ الأوّلُ الآخرُ، الظاهرُ الباطن».
شهادت حقیقتى شکوفا و شهد دل است. کسى مىتواند «شهادت» داشته باشد که نخست «دل» داشته باشد و دیگر آن که شهد آن را درک کرده باشد.
وى شهادت را به صورت نفسى و فعل خود مى آورد و نه به صورت جمعى. شهادت با عبادت تفاوت دارد. عبادت امرى فطرى است و باب فطرت باب جمعیت و عین واقعیت است و فطرت همه در عبادت است؛ برخلاف شهود و شهادت که امرى شخصى است و مىشود در کسى شکوفا شود و در بسیارى نه. از همین رو امرى ارادى، اختیارى و فعلى است و باید به صورت متکلم وحده آید.
شهادت همان شهد دل و شهود عارف و رؤیت اوست. کسى که شهادت دارد تازه نقطهى شروع شکوفایى جان اوست و شهودى شیرین را وصول نموده است.
شهادت داراى مراتب: زبانى، ادراکى و قلبى است.
شهادت زبانى سبب مىشود فرد مسلمان گردد و جان و مال و ناموس او محترم باشد و کسى نتواند نقص و خللى به آن وارد آورد و با آن، مصونیت مى یابد.
مرتبهى دوم شهادت ایمان است. شهادت دهنده در این مرتبه به صاحب ولایت ایمان مى آورد. ایمان باب ولایت است. بر این اساس، ولایت باطن اسلام است.