سیرسرخ(قرب و لطف)1
قرب و لطف
اگر کسى به «قرب» و «لطف» الهى توفیق یابد و به آن نایل شود،
نتیجه اى بسیار مهم از این دو اسم به او مى رسد که هویت او را تغییر مى دهد و آن این که وى «صاحب قلب» مى شود و قلب و دل او فعلیت مى یابد؛ چنانکه قرآن کریم براى انسان نه تنها یک قلب، بلکه قلب ها قایل است: «لَهُمْ قُلُوبٌ لاَ یَفْقَهُونَ بِهَا»(1). خداوند متعال در آدمى قلب هاى فراوان نهاده است. البته آیه را مى شود این گونه معنا کرد که براى هر کسى قلبى نهاده است، اما این معنا نیز که هر کسى قلب ها دارد با آیه سازگار است. قلبهایى که خام باقى مانده و کسى تلاش نمى کند راه اندازى براى آن قرار دهد تا آن را به فعلیت رساند. تا کسى به مقام «قلب» و «دل» نایل نشود به اسماى الهى قرب پیدا نمى کند. براى همین است که خواجه لطف و قرب را در پایان و نتیجهى دیگر اسماى الهى قرار داد و گفت: «هذه ثمرات القرب واللطف».
به واسطهى اسماى الهى است که لطف و قرب یعنى «قلب» حاصل مى شود و بعد از آن است که به «سرائر» و دیگر «قلبها» یکى پس از دیگرى دست مى یابد؛ به این معنا که باطن پیدا مى کند، بعد از حصول باطن است که به «کَلِم» مى رسد که همان هویت سرائر است و بعد از دستیابى به «کَلِم» به «غمائم» راه مى یابد که همان حکم است. بر این اساس سیر نزول آدمى از اسماى الهى است و سیر صعودى وى نیز به آن مى انجامد؛ همانطور که مى فرماید: «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ»(2). چون سیر نزول و صعود پیچیده به اسماست، کسى که ترقى و صعد دارد قلبى
1. اعراف / 179.
2. بقره / 156.
صالح مى یابد که پیچیده به اسماى الهى مى شود و چنین قلبى تطهیر پیدا مى کند و مطهَّر مى شود؛ بر این اساس، وى محبوب خداوند مى گردد: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ»(1). تطهیر در این آیه اطلاق دارد و افزون بر طهارت هاى سه گانه، تطهیر اسمایى را نیز در بر مى گیرد؛ یعنى خداوند کسانى را که قرب به او پیدا مى کنند و صاحب اسما مى شوند دوست دارد.