سیرسرخ(دهشى بودن معرفت3)
نظام آموزشى در صورتى قدسى و الهى است که استادمحور گردد و استادى به تربیت شاگرد بپردازد که در امور معرفتى و ولایى دست داشته باشد، در این صورت است که بار شاگرد را به سرعت مى بندد وگرنه شاگرد بهره اى از درس جز خارش و خِرفتى نخواهد داشت. براى اثبات این معنا مى توان پژوه هاى مستقل بنیان نهاد و سالهاى تحصیلى بزرگان شیعه مانند شیخ طوسى، شیخ مفید، سید مرتضى، ملاصدرا و حضرت امام خمینى رحمه الله را به دست آورد. البته این نظام آموزشى کجا و آن که اصاغرى بخواهند چیره شوند که چیزى جز ادعا، سالوس، پررویى، بازى با الفاظ و ظاهرگرایى در چنته ندارند کجا؟ کار آنان با اندکى شماره را نباید با کار پاکان شیعى قیاس نمود که رویّه ى عام آنان به پیروى از مکتبى که دارند خون و قیام براى برپایى حق و ولایت بوده است.
به هر روى، این صفاست که زمینه را براى دهش معرفت آماده مى سازد. صفا نیز با کثرت کارها و حجاب هاى فراون سازگار نیست. کسى
1. بقره / 282.
که ذهنى کثرتى و پر اشتغال دارد نمى تواند به فهم عبارات و متون قدسى نایل شود. بزرگان ما تحقیقات خود را با استجماع برگرفته از مدد سجده و وضو نوشته اند نه با پراکندگى ذهنى و دغدغه هاى ناسوتى که امروزه گریبانگیر برخى از منسوبان به علم شده است. کثرت گرایى و داشتن کارهاى متعدد و فزون طلبى و تکاثرخواهى کمال کُش است و انسان را بلاپیچ مى کند و او را به حرمان مى کشاند. هر کسى باید یک کار داشته باشد آن هم بهترین کار تا به صفا و موفقیت دست یابد و در معنویت و حصول ملکهى قدسى پیروز گردد. کسى که فردى عادى است و در میدان فقر و گرسنگى همکیشان خود، سى بار هزینهى حج مىکند، حج گزار نیست و او قافله چى خوانده شود مناسبتر است و عجب این است که نمى شود چنین کسى قساوت قلب پیدا نکند؛ زیرا او توان معصوم را ندارد که چنین عبادت سنگینى را مى آورد و عجیب آن است که مى پندارد توفیق الهى نصیب او شده است.
باب سلوک و معرفت باب صفاست. نخست باید سینه ى خود را گشاده ساخت و آن وقت چنان به دل وى مىریزند که وقت براى مراجعه به کاغذ و قلم پیدا نمى کند.
مراجعه به کتاب و داشتن تحقیق از مبادى اعدادى است و تا جایى لازم است، اما بعد از آن جز آسیب و کندذهنى در پى ندارد.
صرف کاغذى شدن و نیز کثرتى گردیدن آسیب امروز حوزه هاى آموزشى است، در حالى که محور آموزش باید بر پایه ى صفا و پایدارى چند ساله در کنار استادى کارآزموده باشد.