گزارشی از سخنرانی استاد محمدرضا نکونام در یکی از هیأتهای مذهبی تهران2
برای ارتباط هر چه بیشتر با روح قدسی حضرات سیدالشهدا علیه السلام و معرفت به فضایل ایشان ، به تهذیب نفس و طهارت روح نیاز است و با سخن،مقال و گفتار، به شناخت آن حضرت نمیتوان رسید. چنین نیست که با سخن گفتن، بشود حسین علیهالسلام را یافت و با حرف، او را شناخت و با گفتار پیدا نمود؛ بلکه قدمهای معرفت با صفای باطن و روشن ضمیری و با قرب معنوی است که پیش میرود.
ما انسان را دارای دو چهرهٔ ارتباطی میدانیم که میتواند خود را با دو طریق رشد دهد و چهرهٔ خود را به هر سویی که بخواهد بکشاند. یک چهرهٔ او، شناسنامهٔ وی است که روابط خارجی او را بیان میدارد و معرّف نام، پدر و مادر و اصل و تبارِ سببی و نسبی اوست، که منیت وی را شکل میدهد و هر چیزی را همانند لباس، کفش، ظاهر، فضل، خانه، ثروت و متعلقات، به خود اضافه میکند و برای نمونه میگوید: ثروت من. وی در این شناسه، موقعیتی شغلی دارد که وقت و عمر خود را برای آن میگذارد.
اما چهرهٔ دوم انسانی، بُعد واقعی وی را نشان میدهد و شناسهٔ حقیقت اوست، که همان باطن اوست با خصوصیاتی که دارد، و میتواند صفا، صمیمیت، صدق، ایمان و عبودیت در آن باشد یا حقد و کینه، حسادت و هر رذیلت دیگری.