سیر سرخ(دلسوختگان و دلباختگان6)
آنانچون پشتوانهى حکومتى داشته و مورد حمایت دولتهاى وقت بوده اند توانسته اند عرفان خود را در میان مسلمانان رواج دهند و عارفان شیعى را به محاق کشانند؛ به گونه اى که عارفان شیعى حتى در میان شیعیان به حاشیه رانده شده و ناشناخته مانده اند. البته عارفان شیعى از ناحیه ى ظاهرگرایان چیره نیز در تنگنا بوده و جمودگرایان سخت ظاهر همواره به آزار و اذیت و ایجاد محدودیت براى عارفان شیعى پرداخته و آن را از سیاستهاى اولى خود قرار داده اند و عرفان شیعى از ناحیهى آنان نیز همواره در محاق بوده است تا آن که حضرت امام خمینى رحمه الله با انقلاب ضد سلطنتى و کبیر خود نام آن را زنده ساخت و جانى دوباره به آن داد، اما با این حال، عرفانى که ایشان از آن گفته همان عرفان وارداتى محبى است و از آموزه هاى آن تأثیر پذیرفته است؛ با این که ایشان خود از عارفان محبوبى فعلى است و این بدان معناست که ایشان در عرفان خود استادى نداشته و شاگردى ایشان نزد آیت اللّه شاه آبادى رحمه الله که خود از عارفان محبى است تأثیرى بر عرفان ایشان نداشته است.
عارفان محب نزد توده ها بسیار مشهور و نام آور مى گردند. در واقع این عارفان عوام بوده اند که براى جامعه جلوه مى کرده اند. بسیارى از گفته هاى عرفانى این گروه داراى نقد جدى است و معرفتى عوامانه را ارایه مى دهد. در عرفان محبى چنین نیست که یک شبه درهاى معرفت براى کسى گشوده شود و عارفان محبوبى نیز تعلیم دیده در ازل هستند نه در شبى از شبهاى ناسوتى. عرفان دانشى بسیار دقیق تر و باریکتر از دانش هاى پیشرفته ى امروز است و نباید گزاره هاى معرفتى آن را هُرهرى باور گرفت و سَرسرى خواند و پذیرفت.