سیر سرخ(دلسوختگان و دلباختگان1)
دلسوختگان و دلباختگان
آنان که آهنگ وصول حق تعالى دارند یا دلباخته، نظرباز و محب هستند و یا دلسوخته، جانگداز و محبوبى که رقصکنان سر زیر شمشیرش مى آورند تا سیر سرخ خود را رقم زنند. یکى مى شنود و مى رود تا نگاه کند و دیگرى تمام دیده است و بى پا و سر و دیده مىشود. یکى در سوز است و دیگرى در ساز. یکى همهى قامت حق را به یک آن و در یک جذبه دیده و با تمامى آن آشنا شده و از محبوبان و مجذوبان گردیده است. کسانى که او را مى یابند و مى سوزانند و از اشراق بار سفر سرخ خویش مى بندند، مناجات آنان چنین است: «الهی حقّقنی بحقائقأهل القرب واسْلُک بی مسلکَ أهل الجَذب»(1)؛ پروردگارا، مرا به حقایقى که مقربان درگاهت را بدان واصل فرمودى، متحقق ساز و سِیرم را در طریق اهل جذبه (که طریق محبوبان و مجذوبان درگاه است) قرار ده.
آن دیگرى که از محبان است باید به پاى حق مسیرى دراز را به ریاضت بپیماید تا شاید توفیق وجدان و شهود این سیر و وصول به حق را پیدا کند. وصولى که بىخبرانه در آن است. کسى که خودباخته مىشود تا شاید حق را بیابد. البته هستند گروهى که نام فلسفیان و عارفان نظرى دارند؛ اگر تنها بر دانسته ها بسنده کنند و به عمل نگرایند. گروهى که تنها با خرد خود توصیف کلى حق را مىخواهند بدون آن که یافتهاى داشته باشند. آنان ممکن است خوب بگویند، اما تجربه اى از دیدن ندارند. از دوردستها دودى برخاسته مى بینند، ولى آتش و حرارت آن را حس نمى کنند.