کتاب سیر سرخ ج 1
این کتاب مىخواهد خواننده را نه در مقام طلبکار، بلکه در جاى بدهکار قرار دهد تا وامى را که گرفته بازپس
دهد. نوشتار پیش رو به خواننده غصهى دارایى و اندوه داشتهها را مىدهد نه غم نادارى و کمبودها، و سعى مىنماید او را منزل به منزل پیش برد تا به «نادارى» و «فقر» وصول دهد. آن که طمع به کمال دارد، سرقت و دزدى کمال و ربودن خیرات هم از او مىآید و آبادى خود را با خرابى دیگرى پىجو مىشود. باید نخواست و طلب نداشت و قطع طمع کرد و دل از هر گونه طمعى برید. مال طلبى، جاه طلبى، دنیاطلبى، شهرت طلبى، عزت خواهى، علم جویى، عرفان پژوهى و واپسین گرایى و در پى حور و قصور بهشتى و نور بودن همه کمال است و طمع به کمال در نظرگاه اهل معرفت و محبت از شعبه هاى شرک است.
از سر خود برخاستن و «یک شهر آباد بس است» شعار این کتاب و گفتمان آن است. نوشتار حاضر مىخواهد در هر منزل، بخشى از آدمى فرو ریزد تا نیست گردد و در حال خرابى، تنها شهر آباد را که در آن است و از آن جدایى ندارد بیابد. جایى که باید آنقدر از خود کاست که کاهیدن به رنج آید، و آنقدر از خود زدود که زدایش به دهشت افتد. باید بى دست شد و بىپا و بىفکر و بىدل. باید نهاد و نهاد، و رها شد و رها، و نفى کرد و نفى کرد تا به نفى مطلق رسید و این است حقیقت «وصول» و اوج «توحید» که جز سیرى سرخ چیزى نیست.