تسبیح4
کسی که مقام حمد را درمییابد نقصی در خلقت خداوند نمیبیند و به تمامی بندگان خدا احترام دارد. همانند کسی که به کودکی محبت میکند بهخاطر پدرش. اهل حمد به تمام بندگان خدا اینگونه نگاه میکنند و به تمامی محبت دارند. ایشان در تمامی پدیدهها جهت ربی آنان را میبیند و به آن جناب کریم توجه دارند. کسی که اهل حمد است نمیتواند بغضی به دل داشته باشد. کسی که حمد را بر هر یک از اعضای جوانحی و بر جوارح خود میآورد و غفلت از حریم هر یک از جوارح و جوانح او دور است و البته هر یک نیز عجز از حمد دارد. عجز از حمد همان دل شکسته است که خداوند در آن جای دارد. خداوند دل خراب میخواهد. کسی که عملی را انجام میدهد و خودشیفته میشود و به خود مینازد که من آنم که این کار را کردم، جاهل است. اولیای الهی در مقام عجز هستند که حمد مطلق میآورند. کسانی که کار غیر عبادی و غیر الهی ندارند. کسانی که خیر از آنان صادر نمیشود، بلکه میبینند که هر خیری از حق تعالی صادر میشود. کسی که از خیری که از او صادر میشود خوشامد دارد برای آن است که آن را از خویش و نفس خود ظاهر ساخته و آن را از خود میبیند و لحاظ جهت حقی در آن ندارد. هر خیر و سروری از حق تعالی است و اگر هم در عبد سروری حاصل شود سرور حقی است، نه سرور نفسی. هر خیری از ناحیهٔ خداست. یک کلام ختم کلام: «کلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّه» (نساء / 78). هر خیری به عنایت خداست. آن که تا صبح میخسبد و آن که تا صبح مینالد. بنده از خود چه چیزی دارد. هفتاد کیلو گوشت و استخوان برای آدمی نیست. یکی دلش میخواهد و نمیرسد و یکی دلش نمیخواهد و پیدا میکند. فقط باید حق را دید و در پی حق تعالی بود، وگرنه خاک زیادی، دامن پاره میکند و علم، بیشتر بر خرفتی میافزاید.