تجربه پذیری، امید، توکل و پیشبینی شکست
تجربه پذیری، امید، توکل و پیشبینی شکست
انسان از نتیجه و فرجام بسیاری از کارها خبر ندارد و نمیشود از آغاز امور، تمامی پایانها را پیشبینی کرد. درست است میشود علل و اسباب را دید، اما نمیشود بر تحقق تمامی علل و اسباب آگاه شد و همین امر سبب نداشتن قدرت پیشبینی دقیق میگردد. در این میان، تجربه ها بسیار ارزشمند است.
البته استفاده از تجربه ها برای دیگران هزینهبر نیست و برای خود فرد با هزینهٔ بخشی از وقت، عمر و سرمایه به دست آمده است؛ هرچند ممکن است برای خود فرد نیز در بسیاری از مواقع مورد استفاده قرار گیرد. دیگران کمتر از تجربههای افراد استفاده میکنند و این به سبب ملموس نبودن آن امور است و به همین سبب است که افراد درک عینی از وقایع پیدا نمیکنند و همین امر دلیل استفاده نبردن آنان است.
کسانی که تجربه هایی گران را آزمودهاند، قوت و قدرت بیشتری در انجام کارها دارند و میتوانند برای دیگران بسیار سودمند باشند؛ هرچند کمتر از آن بهره برده میشود. کسی که تجربه ای را به دست آورده، به همان مقدار وجود خود را از دست داده و توان و همت خود را در گرو آن نهاده است.
آدمی بسیاری از امور را هنگامی به طور ملموس مییابد که دیگر کمتر قابل استفاده است و تنها به حسرت و افسوس آن گرفتار میشود.
توکل و امید هرچند بهترین پشتوانهٔ آدمی در کشاکش امور است، هرگز نباید خود را در تحقق امیدها قاطع دید و هر نوع محرومیت، شکست و نارسایی را باید در خود پیشبینی کرد و همین زمینهٔ امید و آرزو را عاقلانه و معقول میگرداند و انسان را از خیالبافی، یأس و از خودراضی بودن دور میدارد.
کسی که تحمل شکست را ندارد هرگز نمیتواند فرد پیروزی باشد و نباید خود را انسان برجستهای بداند. آدمی نباید از پیشامدهای مختلف زندگی چندان نگران یا خوشحال شود؛ زیرا بسیار میشود که نتایجی که از این پیشامدها به دست میآید عکس خواستهٔ آدمی است و میتواند در ساخت آدمی نقش خوبی داشته باشد و چنانچه نقش مثبتی نداشته باشد مهم نیست؛ زیرا زندگی معانی مختلف خود را دارد.