عشق ذاتی حقتعالی از مقام ذات تا گستره ناسوت1
عشق ذاتی حقتعالی از مقام ذات تا گستره ناسوت
عشق، امری مجرد و وصف ذات خداوند است. حقیقت عشق بدون حیات و علم نقش نمیبندد. بنابراین عاشق دارای علم و صاحب اقتدار و اراده است. خداوند دارای ذات و وجود است. او وجودی عاشق است . خداوند ظاهر میشود به عشق و عشق ذاتی حق چیزی زیاده و غیر از حق نیست. محبت ذاتی همان تجلی ذات به ذات است. خداوند نفس ذات خویش را که تمامی کمال است رؤیت میکند و همین رؤیت ذات حق، عشق ذاتی حق میباشد. همهٔ اسما و صفات حق و ظهورات اسما و صفات از عشق خداوند ظهور یافتهاند؛ بنابراین عشق وصف تمام اسما و صفات الهی است. عشق حقتعالی آغاز و پایانی ندارد و عشق حقیقتی است که در کنه ذات حق میباشد. ظهور کمالات حق آن هم به عشق، در سه مرتبه میباشد: تجلی ذات به صفات، تجلی صفات به اعیان ثابته، تجلی اعیان ثابته به مظاهر.
خداوند، عاشقِ اظهار کمالات خویش است؛ چرا که کمالِ عاشق، اظهار ظهور است و در کمال، پنهانی و پوششی نیست. وجود حق به سبب عشق ذاتی، دارای اظهار و تجلی است. حقتعالی در احدیت اظهار تجلی ندارد، بلکه تجلی حق به واحدیت ظهور پیدا میکند. این تجلی در احدیت، انبساط و اظهار ندارد و همچون انعکاس صدا در کوه به ذات حق باز میگردد. برگشت تجلی انبساطی به ذات حق، واحدیت را اظهار میکند. تجلی حق در احدیت چون جایی برای خود نمیبیند، به ذات حق برگشت میخورد ولی این عشق و رحمت ذاتی پیوسته وجود دارد و پنهان و یا گم نشده است و باید در جایی خودش را باز و به ظهور رساند؛ بنابراین همانند موج واحدیت را ظاهر میسازد.