عشق ذاتی حقتعالی از مقام ذات تا گستره ناسوت2
احدیت ذاتی، مقام قدسی حقتعالی است که در آنجا دوئیت و غیریتی نیست. «لارسم و لاوصف» درخور آن است. این مقام و بارگاه قدسی همواره باز دارد، اما جز اولیای محبوبی ذاتی، کسی را یارای رسیدن به این مقام قدسی نیست. این مقام جایگاه فنای احدی است، مکانی بیجا و نشان که دیگر از محبوبی نشانی نمیماند. عشق ذاتی حق در این بیجا و نشان، شعلهور است و محبوب را به آتشی میکشاند که دیگر غیریت، نشان و راه برگشتی برای وی نمیماند و به فنای احدی بار مییابد. در این مقام است که «لاتفکروا فی ذات الله» حقیقت مییابد. همت، تلاش و تفکرِ فرد جایی برای رسیدن به این مقام را به وی نمیدهد چراکه فکر خود نشان دارد. احدیت ذاتی، عشق ذاتی و بیجا و نشان حق است.
ظهور حق و فاعلیت حق، ظهوری عشقی است و به عشق ذاتی حق برمیگردد که در این عشق غیریت، فقر و فقدانی نیست. خداوند به عشق ذاتی فاعل و کارپرداز است. بنابراین در فاعلیت و کارپردازی حق، جبر، اختیار، رضایت و قهری نیست و فاعلیت خداوند چنین اوصافی را بر نمیتابد.
عشق در مرتبهٔ تعین و ظهور فعلی بر دو قسم است: یکی عشق حجابی و دیگری عشق بدون حجاب. عشق حجابی همان عشق سِعی و گسترده در ظهورات هستی میباشد که مخلوقات، موجودات، انسان، حیوانات، نباتات و گیاهان و جماد را شامل میشود. این عشق در مراتب پایین یعنی جماد و نبات در حد عشق جمادی و طبعی است.
عشق حجابی در انسانها دلبستگیهای دنیوی و غایتها و هدفهایی غیر خدایی و علاقه به جلوهها و ظاهرهای غیر حقیقی و دور از خداست، از این رو باطل است. هرگونه حرکت و راهیابی به هر مسیری و غایت و هدفی بر پایه عشق است. در حقیقت غایت و هدف حقتعالی است و راه نیز جز راه حق نمیباشد، ولی فرد گمراه هدف را به علت غفلت در عشق، به ظاهر و دنیا میداند و راه را نیز به علت نداشتن معرفت و آگاهی به بیراهه میکشاند. فرد غافل این عشق مقدس را به غرضهای دنیوی و غافلانه خود آلوده مینماید. فرد گمراه و غافل عشق حقیقی را در همین مطامع دنیوی خود یعنی عشق به مال، خانه، زن و فرزند، علم، صنعت و زر و زیور بسنده میداند. آیهٔ «ان الانسان لفی خسر» در خور این افراد میباشد. افرادی که عاشق میباشند ولی در ضرر و خسرانی جبرانناپذیر سیر میکنند. گرد غفلت و نداشتن علم و معرفت به حقیقت عشق مقدس و ربانی، این افراد را به جهل، گمراهی و ظلمت کشانده است تا جایی که اهداف و آمال و آرزوهای بیاساس دنیوی، اینان را از حقیقت عشق بازداشته و به بیراهه کشانده است. غفلت شخص غافل همچون حجابی وی را گرفتار عشق غیر حقیقی و آلوده به دنیا و مظاهر آن کرده است.
ا