روایت دوم ازکتاب یکتا پرستی1
روایت « 2 »
شناخت خداوند با خداوند
«عدّة من أصحابنا، عن أحمد بن محمّد بن خالد، عن بعض أصحابنا، عن علی ابن عقبة بن قیس بن سمعان بن أبی ربیحة مولی رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله قال: سئل أمیر المؤمنین علیهالسلام : بم عرفت ربّک؟ قال: بما عرّفنی نفسه، قیل: وکیف عرّفک نفسه، قال: لا یشبهه صورة، ولا یحسّ بالحواسّ، ولا یقاس بالنّاس، قریب فی بعده، بعید فی قربه، فوق کلّ شیء، ولا یقال شیء فوقه، أمام کلّ شیء، ولا یقال له أمام، داخل فی الأشیاء لا کشیء، داخل فی شیء، وخارج من الأشیاء لا کشیء، خارج من شیء، سبحان من هو هکذا ولا هکذا غیره، ولکلّ شیء مبتدء»(1).
ـ از حضرت امیرمؤمنان علیهالسلام پرسیدند:
- کافی، ج 1، ص 85.
پروردگارت را به چه چیزی شناختی؟ امام علیهالسلام فرمود: خداوند خود را به من شناساند. به ایشان عرض شد: چگونه خداوند خود را به شما شناساند؟ امام علیهالسلام فرمود: به صورتی تشبیه نمیشود و به حسی در نمیآید و به مردم مقایسه نمیگردد. نزدیک است در حالی که دور است و دور است در حالی که نزدیک است. برتر از هر چیزی است و گفته نمیشود چیزی برتر از اوست. جلوی هر چیزی است و گفته نمیشود برای او جلو است. داخل در اشیاست نه مانند اشیا و بیرون از اشیاست نه مانند اشیا، بیرون از شیء است. پاک و منزه است او که چنین است و غیر از او چنین نیست، و برای هر چیزی ابتدایی است.