دانشهای رایگان
خداوند دانشهایی را به رایگان به بنده داده است که بسیاری از آن در جایی نوشته نشده و خود نیز فرصت نیافتهام تا آن را به نگارش آورم. هماینک یکصد و پنجاه جلد کتاب در اختیار دارم که آمادهٔ انتشار است و این آثار که آن را برای تمامی اقشار جامعه مفید میدانم به دست مردم برسد. بر آن هستم که واقعیتها را به صورت بیپیرایه و صریح بیان دارم. این مطالب نسبت به بنده، تعریف و تمجید نیز نیست، بلکه شرح بخشی از ماجرای زندگی است که زمانه برایم پیش آورده است. من در اینجا و در گوشهٔ قم، سخن گفتن با چند طلبه را ترجیح میدام و آن را آزادی خود میدانستم. در این گوشهٔ قم آزادی خود را همین می دانستم، ولی این آزادی به سکوت بود و چه فریادی بلندتر از «خلوت» و چه آذرخشی روشناتر و برندهتر از «سکوت» اما همین سکوت نیز در سکوتی غریبتر فرو رفت ودیگر انیسی با خود نمییابم جز رفیق همیشگی خویش که هر جایی است!