اولیای محبوبی
جمعه, ۹ مرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ب.ظ
تمامی مظاهر و پدیدههای هستی، حجله همآغوشی با حقتعالی است و حقتعالی تمامی پدیدهها را در آغوش محبت خود دارد. پدیدهها به سیر بینهایت در بینهایت فرو میروند و طول، عرض و عمق معنوی بیپایانی دارند. از جهت طول، انسان از سوی حقتعالی آمده و دوباره به حقتعالی باز میگردد و در جهت عرضی حق، انبیا، ملایکه، جن، حیوانها و اشیا را درنوردیده است. از جهت عمق نیز، اگر انسان هر قسمتی ـ حتی لقمه غذایی که میخورد ـ بشکافد، مشاهده میکند که عالمی بیپایان در آن نهفته است و حقتعالی را در تمامی آنها، در قرب با پدیدهه ملاحظه میکند.
خداوند یاری است که با همه است. هر جا که دیدِ فکر و اندیشه باشد و هر جا که فکر به آن نرسد، حقتعالی هست. خدا حتی در خود حقی که نمیشود از آن سخنی گفت و بر آن حرفی زد و اسم و رسمی ندارد، حقیقت دارد؛ آن هم بهطور نامحدود و دور از تعین. حق در تمام ناسوت و پدیدههای مادی نیز چنین است؛ آن هم به صورت نامحدود و البته از تمامی آنها نیز جدایی دارد.
محبوبان در هسته مرکزی ذات خداوند زاده میشوند و تمامی عوالم نزولی هستی را سیر میکنند و سپس به ناسوت فرود میآیند. آنان نخستین چهرهای که میبینند، چهره خداوند است.
اگر کسی از محبوبان باشد، به مقام ذات حقتعالی ـ که مقام بیتعین و بی اسم و رسم است ـ راه مییابد. او از اسمای حقتعالی و از مقام احدیت ذات فراتر میرود و فقط ذات میبیند و بس. چنین کسی است که از دیدن اسما و صفات رهاست. او میتواند خود را در مقام ذات ببیند؛ بهدور از رویت اسما و صفات.
اولیای محبوبی در مقام فنای ذات قرار دارند. آنان برای وصول به این مقام، از هرچه جز ذات است ـ حتی اسم و صفت ـ فراغ مییابند. البته این راه باز است، اما جز دست محبوبان به آن نمیرسد؛ کسانی که دری را به روی خود بسته نمیگذارند و چنان جنونی دارند که هر درِ بستهای را، نه در میزنند، بلکه آن را باز میبینند و به استغنا و با زبان حقی، مقام ذات را نیز با تمامی مصایبی که دارد، خواهان میشوند.
امور موهوبی خداوند به محبوبان، از ازل است و پیش از آن که پا در ناسوت نهند. میهمانی مقام ذات حقتعالی، نخستین اعطایی موهبتی به آنان است که در ناسوت، وصل مدام آن را به خواسته حقی طالب میشوند.
۹۴/۰۵/۰۹