آیات فراست درقرآن کریم (آیه یکم)
آیه یکم
«إنَّ فی ذلک لآیات للمتوسّمین».
این آیه در داستان حضرت لوط؛ آنجا که به تشریح عذاب قوم وی میپردازد آمده است: «فجعلنا عالیها سافلها، وامطرنا علیهم حجاره من سجیل»؛ و شهر و دیار آنان را زیر و رو کردیم و آنان با سنگباران کردیم و بعد از این میفرماید: «إنَّ فی ذلک لآیات للمتوسّمین»، اینها علامتها و نشانههایی گویا برای مردم آگاه و هوشمند است.
این آیه علم فراست را در هوشمندی بر دریافت ظرایف امری شخصی منحصر نمیداند و آن را به جهات کلی و عمومی سرایت میدهد.
این نوع برداشت و درک معرفتی بر جامعه نیز صادق است و تنها محدود به امور فردی و خصوصیات چهره و صورت و یا دیگر اشیا نمیباشد و همچون علم تعبیر میتواند تمام انواع برخورد را در بر داشته باشد، همانطور که زمینههای مختلف صدر و ذیل آیات قبل از آن چنین برداشتی را میرساند.
«متوسمین» برخی از هوشمندان میباشند که اقتداری ویژه و بصیرتی نافذ در دریافت حقایق دارند و به صورت ضعیف این امر در کسانی که افق دیدشان بیشتر و برتر از دیگران است دیده میشود.
شاهد بر این معنا روایت هلالی؛ امیر مدینه است که گوید: «سالت عن جعفر بن محمد علیهماالسلام ، فقلت له: یابن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ، فی نفسی مساله ارید ان اسالک عنها، فقال علیهالسلام : إن شئت اخبرتک بمسالتک قبل ان تسالنی، وإن شئت فاسئل؟ قال: قلت له علیهالسلام : یابن رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله ، و بای شیء تعرف ما فی نفسی قبل سوالی؟ فقال: بالتوسّم والتفرّس؛ اما سمعت قول اللّه: «إنّ فی ذلک لآیات للمتوسّمین» و قول رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله : «اتّقوا فراسه المومن، فإنّه ینظر بنور اللّه»؛
ـ از حضرت امام صادق علیهالسلام پرسیدم: یابن رسول اللّه، در دلم امری است که میخواهم آن را از شما بپرسم. حضرت فرمودند: میخواهی خود بگویی یا آن که من آن موضوع را برایت بگویم؟ هلالی گوید: از حضرت پرسیدم: شما از کجا مییابید که در من چه پرسشی است؟ حضرت فرمودند: به «توسم» و «تفرس» و با هوشمندی و زیرکی، و در ادامه فرمودند: مگر تو این آیه را که میفرماید: «إنّ فی ذلک لآیات للمتوسّمین» و حدیث پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله که میفرماید: مواظب زیرکی و هوشیاری مومن باشید؛ زیرا مومن همیشه با نور الهی و با چشم حق به مسایل و موضوعات نگاه میکند نشنیدهای. ایشان سپس موضوع رفتن جناب امیرمومنان علیهالسلام بر دوش پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله را مطرح میکند.
این حدیث شریف بر موضوع فراست و هوشمندی دلالت واضح دارد، اما باید توجه داشت که آن حضرت با امیر مدینه نوعی جدال احسن داشتهاند؛ زیرا راههای آگاهی و اطلاع امام علیهالسلام بر مغیبات از امور پیچیدهتری به غیر از این طریق و با روشهای برتری در دست اوست او استفاده از این روش برای کسانی است که برای درک حقیقت به دریافت ظواهر مسایل و امور نیاز داشته باشند؛ ولی حضرات معصومین و ائمه هدی علیهمالسلام ، حقایق را بدون نیاز به مراجعه به ظواهر میتوانند به دست آورند؛ اگرچه منافاتی ندارد که حضرت از همین راه ـ فراست ـ مطلب را بیان فرماید؛ زیرا کسی که قدرت بر روشهای برتر را دارد، قدرت بر این طریق را به صورت اولی دارد و با هر دید که بخواهد میتواند امور را مشاهده نماید؛ ولی حضرت در این برخورد میخواهد به امیر مدینه بهطور ملموس یادآوری نماید که فهمیدن پنهانیهای آدمی به شنیدن و حواس ظاهری منحصر نیست، و اگر آدمی دل را صیقل دهد، از شنیدن و گفتار برای دریافت حقایق بینیاز میشود و نمیشود چیزی را از مومن بهحق پنهان داشت و حضرت این مطلب را به شیوه جدال احسن و به بیانی که برای امیر قابل پذیرش باشد عنوان میکند و بر آن با نقل آیه و روایت استدلال مینماید.
روایت نبوی بر این نکته تاکید دارد که مواظب آگاهیها و دقتهای مومن باشید و مومن به حق را کم نبینید و در مقابل وی بیتوجه و بی ملاحظه نباشید؛ زیرا در دل مومن، نور و چشمهساری از رشحات وجودی انوار الهی وجود دارد که از ورای چشمهایش به امور میاندیشد و آن را نظاره میکند و درون بسیاری از پنهانیها را میشکافد و امور را از پس پردهها بر میرسد.
البته همین روایت دلالت دارد که این نوع آگاهی و برداشت و یافت چنین شعوری از درس و مدرسه بر نمیآید و تنها صفای باطن و روشنی دل میخواهد و درس و بحث میتواند در رشد آن دخالت داشته باشد، در صورتی که این امور جهات شناخت و خصوصیات صوری و معنوی این نوع دانش را بیان نماید.