عرفان نظری محبوبی (شهود و شهد دل)
عرفان نظری محبوبی (شهود و شهد دل)
باید کمین نمود و شهادت را یافت تا صرف لقلقه زبان و گفتار نباشد؛ بلکه شهادتِ خود را که بر زبان میآید، با قلب خود شنید. باید تلاش داشت نخست شهادت خود را شنید و از خود شروع کرد و سپس برای استماع شهادت دیگر پدیدهها کمین نمود. باب شهادت، باب ورود است و کسی تا به شهادت نرسد و به آن ورود ننماید، از ایمان و ولایت حقیقی خبری نمییابد؛ همانطور که تا کسی شهادت را بر زبان جاری ننماید، به «اسلام» ورود نمییابد و پاک نمیگردد.
خداوند توفیق دهد از باب شهادت استفاده بریم و کام بگیریم. کسی که از آن کام میگیرد، به نیکی در مییابد که چگونه سیراب و تغذیه شود!
شهادت عیانی، شهودی و ذوقی، مربوط به دل و عالم امر است. عالم امر، مرتبه حکم و عالم خلق، ظهور فعلی آن است. دولت اسم «الظاهر» نسبت به اسم «الاول» و «الآخِر» وسیعتر است و بر آنها دولت دارد. هرچه باطن است، با اسم «الظاهر» به ظهور میآید و هرچه به باطن میرود، از «الباطن» است که باطن میشود؛ حتی ظاهر و هرچه اول میشود، از «الاول» اول میشود؛ حتی ظاهر، و هرچه آخر میشود، از «الآخر» آخر میشود؛ حتی اول. البته با آن که دولتهای این اسما با هم متفاوت است، حقیقت آنها یکی است و برای همین است که هر چهار اسم برای اسم «هُو» آمده است: «هُوَ الاْءَوَّلُ وَالاْآَخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ».
در باب شهادت باید خود را پیدا کرد و سلوک در این مرتبه واقع میشود. «یقظه» و مانند آن، شهود نمیآورد. ممکن است کسی بیدار باشد، اما نبیند. شهادت و شهود را باید یافت؛ چرا که معرفت و سلوک در شهود پدید میآید. «شاهد» آن است که میبیند و کسی تا بیدار نباشد، نمیبیند و آن که میبیند، دیار و دلدار دارد و آن که نمیبیند، نه عشقی دارد و نه ولایتی و نه فنایی و نه توحیدی.