ختم مقام جمعی و اقتضای جمع شدن خردها
ختم مقام جمعی و اقتضای جمع شدن خردها
ما در زمان غیبت کبرا به سر میبریم و مومن شیعی باید این بحث فکری را پی بگیرد که ما در این زمان چگونه میتوانیم زندگی کنیم که با آموزههای اهل بیت علیهمالسلام سازگاری داشته باشد. هدف و بلندای اندیشاری هر شیعه حرکت بر مدار آقا امام زمان (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است و باید خود را در مسیر رضایت آن حضرت حرکت دهیم و منش و روش حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام در طول حضور و زمان حیات ایشان را رهتوشه و روشنای این راه تاریک قرار دهیم. نحوه این حرکت که بر مدار مقام جمعی ایشان است در آیه زیر آمده است:
«بَقِیهُ اللَّهِ خَیرٌ لَکمْ إِنْ کنْتُمْ مُوْمِنِینَ وَمَا اَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ» (هود / 86).
-اگر مومن باشید باقیمانده حلال خدا برای شما بهتر است و من بر شما نگاهبان نیستم.
آیه شریفهای نقطه عطف چنین حرکتی است و از آن حضرت با عنوان «بقیه اللّه» نام میبرد. نامی که در میان همه انبیا و اولیای الهی به آن حضرت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) ویژگی دارد و این اسم بر هیچ پیامبر یا امام دیگری اطلاق نشده است. در روایات نیز آمده است وقتی حضرت صاحب الامر علیهالسلام ظهور مینمایند ندای: «انا بقیه اللّه» را در سراسر عالم طنین میافکنند و مومنان به آن حضرت اینگونه سلام میدهند که «السلام علیک یا بقیه اللّه». باید توجه داشت این آیه شریفه در سوره حضرت هود علیهالسلام آمده که از لزوم حفظ پیمانه و کیل سخن میگوید و از گرانفروشی و ناروایی نهی مینماید و در واقع این نام مبارک در بحث معاملات آمده است که باید دید چه تناسبی میان آن وجود دارد. البته شاید این امر به سبب ایمن داشتن قرآن کریم از هر گونه تحریفی باشد.
خداوند گنجینههایی دارد که برای حفظ آن از دست نامحرمان و آنان که بر روی ولی خدا شمشیر کشیدند و برای حفظ قدرت خود حتی حاضر بودند در آیات قران کریم نیز دست ببرند، این آیات را در زمینههای عادی آورده است. یکی دیگر از این آیات، آیه تطهیر است که چنان چینش ظریفی دارد که برای دشمنان معاند حساسبرانگیز نبوده واین امر سبب ماندگاری قران کریم شده است. در این آیه میفرماید «بقیه اللّه» برای کسانی که ایمان آوردهاند بقیه اللّه است. فراز شریف «وَمَا اَنَا عَلَیکمْ بِحَفِیظٍ» نیز سیستم حرکتی حضرت را که در مسیر اندیشه و فرهنگ است، نه حرکتهای خشن و سخت بیان میدارد. ما مواظب و نگهبان شما نیستیم به این معناست که ما در حرکت خود اجباری نداریم و این رشد فکری و عملی شما در پرتو وجود مبارک حضرت صاحب الامر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است که شما را برای پذیرش آن حضرت آماده میسازد. در واقع آن حضرت علیهالسلام طرح و برنامه برای زندگی بهتر، سالم و سعادتآفرین دارند. در اصول کافی آمده است به هنگام ظهور، خداوند خردهای بندگان را جمع میآورد و آنان افرادی دقیق و صافی میگردند و چشمها تیزتر میگردد. گویی خردهای مردم یک تخته میشود و همانند چربی روی شیر سالم است، نه شیری که فاسد شده و با داغ شدن بریده بریده میگردد. در زمان غیبت چنین نیست و عقلها بریده بریده و حواسها پرت است و غفلت دامنگیر بندگان میباشد از این رو مردم با مشکلات و مصائب فراوانی مواجه هستند. به هنگام ظهور ابرهای غیبت کنار میرود و خورشید نورانی به همه حرارت و روشنایی میدهد و سطوت او بر هر چیزی چیره میگردد و مردم با گرمی محبت و عشق پیرو حضرت صاحب الامر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) میگردند. حضرت حجت علیهالسلام طاووس اهل بهشت و احدیت حق و جمال الهی و گل محمدی صلیاللهعلیهوآله است. آقایی که چند هزار سال یا صدها سال در عالم غیب روند، و مردم دنیا در این مدت با دست خود، خود را به فجیعترین وضع میکشند، دلیلی ندارد به هنگام ظهور، قداره به دست گیرد و آسیابها خون راه بیندازد. ما برای چنین اموری حقیقتی قائل نیستیم و روایات آن را برگرفته از کتابهای عهد قدیم و جدید و تورات و انجیل تحریفشده میدانیم. بله، برخی دشمنان از معاندان دین هستند اما بلایای طبیعی مانند زلزله و بیماریهای واگیردار نوپدید، آنان را از بین میبرد و قتل آنان که بدنامی دارد برای حضرت گذاشته نمیشود. امام عصر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) بقیه اللّه و «باقی» خداوند است. همان الباقی که معاملهگران میگویند. یعنی شما معامله کردهاید و پول را داده و جنس خود را گرفتهاید و اصل سرمایه را برداشتهاید و الباقی آن در مباحث معرفتی «بقیه اللّه» است و «بقیه اللّه» باید با «اللّه» تناسب داشته باشد. همه انبیا و اولیای دیگر تمامی عظمتی که در معرفت آوردند از مبادی ظهور حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) است و آن حضرت است که به سبب جمع شدن خردها کار آن حضرات علیهمالسلام را به فعلیت میرسانند و در واقع نتیجه تمامی انبیا و اولیا علیهمالسلام و به درازای تاریخ آنان بلکه فراتر از آن میباشند بهگونهای که صدها و هزاران سال انتظار برای آن توجیه داشته باشد و این امر نمیشود مگر آنکه زمانه ظهور شکوفه و گل تاریخ معرفتی عالم و ظهور مقام ختم جمعی و انسان کامل باشد. ما آنچه را که تاکنون در عالم دیدهایم اگر بریده از غایت آن، که زمان ظهور است در نظر بگیریم، نمیتوانیم انصاف دهیم که این عالم نظام احسن است و ظلمهایی که بر بشر میرود کمترین حسن را برای آن میگذارد و آنچه که این نظام را احسن میسازد غایت آن هست که همان عصر ظهور و حاکمیت نظام ولایت راستین و حقیقی بر بشر میباشد. دنیای ما ضعیفان را میکشد و چهره مظلومان را خونین میسازد و انبیا و اولیا را مسموم مینماید و خوشیها را از ستمدیدگان میگیرد و چنین نظامی را بدون امید به ظهور منجی که عالم را به عدل باز میگرداند نمیتوان احسن خواند. این عالم با الباقی آن است که نیکویی خود را ظاهر مینماید و این نیکویی چنان پرجلوه است که از آن به دین جدید تعبیر میشود و تمامی امور تحمیلی و اجباری را از مردمان میگیرد و همه با فکر و اندیشهای نو و شیرین و بر مدار کمال جمعی انسان زندگی میکنند.
البته یکی دیگر از پیرایههایی که مربوط به عصر ظهور رایج شده است صلواتی شدن کارهاست. عصر ظهور درست است که نعمت فراوان میشود اما کارها صلواتی نمیگردد و تنبلخانه تاسیس نمیگردد و مردم چنان دارای گستردگی اندیشه میگردند که خستگی و بیحوصلگی را از خود دور میدارند و به سختی کار میکنند. عصر ظهور عصر ظهور مقام جمعی و به تبع آن، نشاط و سرور است و مردم انبساطی به خود میبینند که نمیتوانند بیکار و غیر فعال باشند. پویایی و زنده بودن از همه هستی جاری است. در عصر غیبت نیز ما باید مدل کوچکی از آن حکومت را ترسیم نماییم و متین، کریمانه و عقلانی زندگی کنیم و خشونت را از خود دور داریم. زندگی حضرات ائمه معصومین ـ صلوات اللّه علیهم اجمعین ـ میتواند برای زمان غیبت راهنما باشد؛ چرا که آن حضرات نیز در غیبت امام عصر علیهالسلام زندگی میکردهاند. زندگی آن بزرگواران با متانت، مهربانی، عطوفت و با زمینههای فکری و فرهنگی همراه بوده و همواره پیروان خود را در بروز مشکلات به ظهور حضرت حجت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) معطوف میداشتهاند. ما هماینک در برابر چهار گروه اهل سنت، اهل کتاب، کافران و مادیگرایان و لائیک و فرادینان که با هر دینی سازگاری نشان میدهند قرار داریم و همه نیز با هم زندگی میکنیم و فنآوریهای ارتباطی امروز بهویژه ماهواره و اینترنت کسی را از کسی دور نگاه نمیدارد. البته ما با این گروهها دعوا نداریم اما برای آنان حرف و فرهنگ داریم و نمیخواهیم تنشی میان قومیتها و کشورها ایجاد کنیم، بلکه باید خردمندانه و با متانت و کرامت، داشتههای معرفتی خود را عرضه نماییم و شرح و تفسیر آیات قرآن کریم و روایات حضرات معصومین علیهمالسلام را بیان داریم تا دنیا با شگفتیهای موجود در آن آشنا گردد و مبانی علمی آن را مثل اصول و قواعد روانشناسی، فلسفی، سیاسی، اجتماعی، اعتقادی و دیگر امور بیان داریم و بگوییم فرهنگ حضرات معصومین علیهمالسلام و فرهنگ اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام این است. مردم دنیا نیز خردورز هستند و وقتی آموزههای علمی و عقلانی این مکتب را ببینند به آن تمایل نشان میدهند اما این آموزهها را باید بدون پیرایه ارائه داد و امور تحریفی یا سلیقهای را که از آنِ دینمداران بوده و به آن وارد شده و مربوط به حضرات معصومین علیهمالسلام نمیباشد از آن گرفت. ما کیمیاها، الماسها، زبرجدها و یاقوتها در میان این آیات و روایات داریم که دست نخورده باقی مانده است. از همین روست که ما به حوزهها توصیه مینماییم که به تولید علم و استخراج مبانی علمی از آیات و روایات رو بیاورید و علم خود را با قلم معیار روز و با ساختاری علمی بیان دارید و به فروش برسانید. اروپاییان گاه یک خیار سبز را نیمه میکنند و آن را در یک شیشه میگذارند و به فروش میرسانند اما ما در هم کار میکنیم و صنعت ساختاربندی علمی و بستهبندی صنعتی نداریم. مراکز علمی ما به جای تقلید از دادههای گذشتگان باید به تولید علم درست از آیات قرآن کریم و مجموعههای روایی رو بیاورند و برای نمونه قواعد علمی دعای کمیل را به دست آورند و آن را در قالبی زیبا و هنری عرضه نمایند. هماینک رایج است دعای کمیل را به یک جلسه و در یک ساعت میخوانند، در حالی که ما بشر عادی باید هر شب جمعه تنها چند فراز آن را مورد توجه قرار دهیم و با آن به مناجات با خدای خویش بنشینیم و این دریای بیکران از کمالات و علوم را نمیشود به یک جلسه پایین داد. اصول و قواعد روانشناسی، جامعهشناسی، سیاسی، انسانشناسی و حتی زیباییشناسی در این دعا آمده است. در زمان غیبت ما باید سیستمی علمی و خردمندانه برای کشف اصول و قواعد علمی ماثورات خود داشته باشیم و مشی فردی ما نیز کریمانه و همراه با عطوفت باشد و با خود و دیگران مهربان و اهل استدلال و منطق باشیم. این افتخار را تنها شیعه دارد که برای دویست و شصت سال معلم معصوم به خود دیده است و آموزههای این مکتب علمی را تاکنون ثبت، ضبط و حفظ نموده است و هیچ یکی از ادیان دیگر و ایسمها و مکتبهایی که وجود دارد نمیتواند چنین ادعایی داشته باشد. حتی اهل سنت نیز که در دایره اسلام میباشند صد سال بعد از رحلت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله بود که به ثبت و نگارش حدیث رو آوردند و طبیعی است که مکتب آنان در این مدت دستخوش بسیاری از نارواییها، انحرافات و تحریفات از ناحیه خلفای اموی شده باشد. ما تنها مذهبی هستیم که کمال تحصیل در مکتب حضرات معصومین علیهمالسلام را برای دویست و شصت سال داریم و چنین مکتبی باید بتواند تمامی فرهنگها را در برابر خود خاضع نماید و آنها را به صورت خردمندانه به کرنش بکشاند و ما این امر را بهترین روش برای بقا، استمرار و رشد فرهنگ شیعه در جهان میدانیم اما ما هیچ استفادهای از این همه کرامت الهی نداشتهایم.
شیعیان افزون بر اندیشه، در رفتار و کردار خود نیز باید چنان متمدنانه باشند که هر کسی با دیدن آنها بگوید این شیعی و از مذهب جعفری است که چنین آراسته، نظیف، مودب، مهربان، نرم و شیرین است اما حکومت طاغوتیان و شاهان و نیز چیرگی استعمار در پیش از انقلاب، روح خشونت را در ما ریخته است و ما را بیمار نموده و از اصل خود که منش کریمانه بر اساس مکتب اهل بیت علیهمالسلام است دور داشته و آیین محبت و عشق را از ما گرفته است و برخی افراد حتی در منزل با همسر و فرزندان خود یا فرزند با پدر و مادر خود همانند طاغوتیان، قلدرمآبانه برخورد میکنند و آرامش را با ورود خود به خانه از همسر و فرزند میگیرند و تنها فرهنگ زور را میشناسند. سیطره چنین فرهنگی تنها دروغ، ریا و سالوس را نتیجه میدهد و هرگونه اطاعتپذیری همسر و فرزندان از ترس است و آنان خود را اسیر دست چنین فردی میبینند و محبت و عشق در چنین خانهای دیده نمیشود. ما باید نرمی، عطوفت، مهربانی، کرامت، بزرگی، آگاهی و انصاف را در برخورد با خانواده و مردم فراموش ننماییم و آن را ملکه روح و جان خود قرار دهیم. طبیعی است این کار با تمرین انجام میپذیرد و برای شروع آن نیز باید از درون منزل شروع کرد و کوشید روز به روز اخلاق خود را با همسر و فرزندان نرمتر و نرمتر نمود تا زندگی ما مدل کوچکی برگرفته از زندگی ملکوتی و نورانی و پر از صفا و عشق حضرات ائمه معصومین علیهمالسلام و بر پایه مقام جمعی و کمال انسانی و الگوگیری از انسان کامل باشد.
ثبوت قدم ؛ ویژگی یاران صاحب مقام جمعی
آیات فراوانی در قرآن کریم احوال آقا امام زمان علیهالسلام را بیان میدارد و به تبیین شخصیت و موقعیت آن حضرت و اخلاق و سجایای پیروان ایشان میپردازد. یکی از این آیات در سوره حضرت ابراهیم علیهالسلام قرار دارد که میفرماید: «یثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَفِی الاْآَخِرَهِ وَیضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیفْعَلُ اللَّهُ مَا یشَاءُ» ( ابراهیم / 27).
این آیه از ثابت قدمی و راسخ بودن یاران آن حضرت (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) در اعتقاد و باور خود سخن میگوید. یکی از اوصاف پیروان ایشان این است که آنان دارای قول و اعتقاد ثابت هستند و در اندیشه و مرام آنها و در عمل و کوشش آنان تزلزلی پیش نمیآید. اعتقاد این افراد جزمی است و برای باور خود برهان، منطق و دلیل دارند و خیالپردازی از حریم آنها دور است. اعتقاد آنان به خداوند و به امام خود محکم است و به سلامت باورهای خود ایمان دارند.
استحکام در باور، در زندگی دنیایی این مردم جریان دارد و آنان از این جهت، زندگی دنیوی آباد و محکمی دارند؛ چرا که میفرماید: «فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَفِی الاْآَخِرَهِ». کسی که دنیا را از دست بدهد، فردایی آباد در آخرت نخواهد داشت و دنیاست که مزرعه یا مزبله آخرت میباشد. این سلامت زندگی دنیوی است که سعادت آخرت را تضمین مینماید. کسی که در دنیا سلامت، عزت، بزرگی، شخصیت، علم و کمال ندارد، آخرتی نیز نخواهد داشت: «وَمَنْ کانَ فِی هَذِهِ اَعْمَی فَهُوَ فِی الاْآَخِرَهِ اَعْمَی وَاَضَلُّ سَبِیلاً». کسی که در دنیا کور است نه تنها در آخرت کور برانگیخته میشود بلکه در راه خود گمراهتر میباشد. ما برای سعادت آخرت مسیری جز سلامت دنیا نداریم. هم سلامت در عقل و اندیشه و هم سلامت در عمل و کردار و هم سلامت در دنیاداری و پرهیز از دنیامداری و دنیاطلبی. کسی که در دنیا مشکل دارد، در آخرت نیز درگیر مشکلات خواهد بود. کسی که نمیتواند در دنیا اندیشه محکمی داشته باشد، در آخرت نیز قدمهای لرزانی دارد. البته باید از خداوند مدد خواست تا دنیایی آباد و سالم به ما ارزانی دارد و از ظالمانی که حق تعالی آنان را گمراه میسازد و مولا و امام خویش را نمیشناسند و یا اعتقادی جازم به او ندارند نباشند: «وَیضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِینَ وَیفْعَلُ اللَّهُ مَا یشَاءُ».
در اینجا باید چند نکته را خاطرنشان گردم. یکی آن که ایرانیها بسیار خوش ولایت هستند. اگر کسی اندکی از حب علی علیهالسلام در دل داشته باشد و بویی از تشیع به نطفه وی رسیده باشد، هیچگاه جانی نمیشود. حتی اراذل و اوباش نیز غیرت خود را دارند؛ برخلاف یهودیها که حتی خوبهای آنها نیز خباثت دارند. به نظر من، پیش از آنکه ما مسلمانی را ترویج نماییم بهتر است آدم شدن را تبلیغ کنیم. مسلمانی که با کفار تفاوتی ندارد به چه کار میآید؟ مسلمانی تنها یک لایه و یک لعاب شده است. ما باید مشکل فرهنگ و اخلاق را حل نماییم و بهترین راه برای آن بسط دانش فلسفه اخلاق است.
اما نکته دوم راجع به وقت ظهور است و آن زمانی است که دو مساله خیلی بارز است: یکی آنکه بشر خسته شده و نفسهای وی بریده گردیده و دیگر آنکه اقتدار و مدیریت حضرت بهگونهای است که تمامی قدرتها رنگ میبازد. پس نخست باید بشریت همه به هم دست دهند و این نشانه خستگی آنان است و دیگر آنکه وقتی حضرت علیهالسلام با اقتدار موجود خود میآیند، تمامی قدرتها خود به خود رنگ میبازند. در زمان کنونی ما میبینیم نه بشر خسته شده و نه آن آقا پا در رکاب است. کسانی که بحث ظهور را برای زمان ما مطرح میکنند افرادی ساده هستند. در زمان صفویه مومنانی بودند که به امید ظهور و آمدن حضرت، کفن پوشیدند.
برخی مدعی هستند زمان ظهور نزدیک است و سفیانی را در سوریه و این و آن را در کجا میبینند. این گفتهها چون واقعیت ندارد مردم را مایوس میکند. چنین افراد مدعی، شایسته تعزیر هستند. باید دانست اداره تمامی عالم هستی برای حضرت صاحب الامر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) کار کوچکی است و ایشان در پی یار وفاداری میگردند تا دمی با او باشند. این ما هستیم که کوچکترین کاری برای ما سنگین است. بنابراین، باید منتظر باشیم و این وظیفه ماست که به تکالیف خود عمل نماییم و از آن حضرت غافل نباشیم اما انتظار به این معنا نیست که بگوییم آن حضرت این جمعه یا آن دوشنبه میآیند.
انتظار با تاخیر استقبالی منافات ندارد و ما میتوانیم منتظر باشیم هرچند بدانیم ظهور به این زودیها محقق نمیشود. اینکه میگویند سفیانی در سوریه دیده شده است از قِلّت علم و ناآگاهی حکایت دارد و دین را نمیتوان به چنین چیزهایی بست. ظهور به پیش درآمدهایی نیاز دارد که هنوز محقق نشده و تحمل آن پیش درآمدها که بسیار سنگین و مصیبتزاست با انتظار است که قابل تحمل میگردد. شیعه در زمان غیبت بلاهای بسیاری را متحمل خواهد شد و اگر فردی شیعی فرهنگ انتظار را در خود زنده نداشته باشد در امواج بلایا غرق میگردد. البته شیعه به برکت انقلاب اسلامی با این که هشت سال جنگ تحمیلی را به خود دیده اما این زمان عید آنان به شمار میرود و اگر کسی این امور را بلا بداند به کفران نعمت گرفتار شده است. امواج بلا بعد از مدتهای مدید بر شیعیان هجوم خواهد آورد. البته ما افتخار پیروی از حضرت صاحب الامر (عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) را داریم و انشاء اللّه در بلایا به عنایت آن حضرت علیهالسلام صبور خواهیم بود و حتی خون خود را نیز در این راه میدهیم اما اینکه گفته میشود حضرت تا چند سال دیگر ظهور خواهند کرد اشتباه است.