پیشی داشتنِ بینش بر کنش1
دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۰۲ ب.ظ
پیشی داشتنِ بینش بر کنش
آن که آهنگ وصول به حقتعالی را دارد، باید مسیر دسترسی به آن را بیابد. وی باید دانش مسیریابی داشته باشد و آسیبهای آن را بشناسد؛ وگرنه کورهراههای انحراف و گمراهی بسیار، و خطرهای هلاکتآور، فراوان است. هر گونه کنش و عملیاتی در این مسیر، بدون آگاهی دقیق و بینش عمیق، ممکن است خطاب تند: «اخْسَئُوا فِیهَا وَلاَ تُکلِّمُونِ» = (بروید) در آن گم شوید و با من سخن مگویید» را در پی داشته باشد.
مشکل جوامع عصر غیبت، نه کمبود عملگرایی، بلکه عملمحوری بدون داشتن تخصص و کارشناسی لازم است. ممکن است کسی دو رکعت نماز کوتاه و با حصر توجه به واجبات آن بخواند و ثواب عبادت جن و انس به او داده شود و ممکن است کسی تا صبح شیون و ناله کند و اشک بریزد، اما نماز شورآفرین و پر لابه او را به چیزی نخرند. نداشتن اهتمام به معرفت و بینش و پرداختن به شور به جای شعور، و به انگیزش به جای بینش، مشکل امروز جامعه است و سخنورانْ بیشتر از شور و حال، و فراوانی عمل میگویند و کمتر به فکر و اندیشه میپردازند. وقتی شور فراوان، و عقل و پشتوانه معرفتی و اندیشاری اندک باشد، یک میلیارد مسلمان نمیتوانند در تامین هزینه خود توانا باشند.
البته مراد از خِرد، چیزی است که آدمی را به قرب الهی نزدیک میکند؛ عقلی که با آن به ستایش خداوند ایستاده میشود و سلامت دنیا و سعادت آخرت را به همراه دارد. این معرفت نظری است که به عمل ارزش میدهد و معیار سنجش و ارزیابی آن میشود. ارزش هر عملی به اندیشه آن عمل است؛ از این رو، هم در فلسفه و حکمت و هم در عرفان، ارزش عرفان عملی و نیز ارزش حکمت یا فلسفه عملی، به عرفان نظری و فلسفه نظری است. بر این اساس، عرفانِ عملی، به خودی خود هیچ موقعیتی ندارد و این عرفان نظری و بلندای آن است که عرفان عملی را ارزش و موقعیت میدهد و آن را منتج میسازد.
۹۴/۰۴/۰۸