تفاوت معارف، اسرار قلبی و حقایق3
«معرفت» با «حقیقت» تفاوت دارد. معرفت، امر نفسی است که لحاظ باطنی و حاکی دارد و حقیقت لحاظ خارجی و محکی است. اسرار الهی یا از معارف است یا از حقایق. اسرار نیز جمع «سِرّ» است که مرکز آن، قلب میباشد. در عرفان وقتی گفته میشود امری سرّی است؛ یعنی قلبی است و کسی که به مقام قلب نرسیده است، از درک آن عاجز است. بر این اساس، آنچه امروزه به نام «معارف» تدریس میشود ـ که هر کسی آن را بدون استاد هم میفهمد ـ «معرفت» نیست و منزلت معارف با نگارش چنین کتابهایی تنزل یافته و کودکانه شده است. رشته معارف و کتابهایی که در آن تدریس میشود، حتی نمیتواند شبحی کاغذی از معارف را ارایه دهد و دستکم نقشه راه باشد؛ تا چه رسد به آن که بخواهد «معرفت» باشد. معارف باید از امور جزیی بحث کند و در این کتابها گزارههایی کلی نوشته میشود؛ چنانچه دعای عرفه، اسمی سنگین دارد و عرفه را با علم نمیتوان فهمید؛ بلکه تمام معرفت است و با «قلب» باید به حضور آن رفت.