چنگ ورقص
چنگ و رقص قصهها گفتیم آن شب ما بسی نقل شد خوش قصهها از هر کسی گاه من، گه گل، گهی پروانه، شمع رقص و چنگ و ناله و آهنگ جمع ابتدا من آمدم با رقص و چنگ گل بگفتا عمر من بس بوده تنگ من پریشان و غمینتر دل ز تو تو در این محفل بیا حرفم شنو مظهر زیبارخانم، هر زمان من انیس دلبرانم در جهان آن که معصوم است در عالم، منم در گلستان بهر بلبل من گلم لیک افسوس از همه پاکی من آفت پاکی است غمناکی من روزگار است این که رنجانده است من تا که پژمرده نماید جان و تن روی زیبا دردسرساز است خود این همه رنج و محن زآن چهره شد در گلْستان جلوههای من بسی شد سبب بر بغض هر خار و خسی حرمت من در گلِستان بوده بیش مظهر لطفم، به هر آیین و کیش عشق پروانه تو دیدی بیامان شد هوادارم بسی در هر زمان گر کسی آغاز بیمهری کند کینه چون ماری به جانش میزند گو چه عزتها که نامد بر سرم در همین عمری که طی شد در برم این وقاری را که من اندوختم در رخ زیبا بسی افروختم دامن من چاک شد از دردسر ظاهر و باطن نهان شد از نظر گر مهی بیند مرا با آن نظر شرم و خجلت آیدش از خود دگر مست من بلبل شد اندر بوستان نغمه میسازد به صدها داستان هر که بیند روی من، حیران شود گر گذر از من کند، نالان شود بلبلان در سوز از هجران من دلبران در عشق من هم در محن | |||||||||||||||||
|
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
هم میهن ارجمند! درود فراوان!
با هدف توانمند سازی فرهنگ ملی و پاسداری از یکپارچگی ایران کهن
"وب بر شاخسار سخن "
هر ماه دو یادداشت ملی – میهنی را به هموطنان عزیز پیشکش می کند.
خواهشمنداست ضمن مطالعه، آن را به ده نفر از هم میهنان ارسال نمایید.
آدرس ها:
http://payam-ghanoun.ir/
http://payam-chanoun.blogfa.com/
[گل]
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥
♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥