حکمت کارهای خدا
۱٠
پرسش: چگونه می توان به حکمت کارهای خدای تعالی پی برد؟
پاسخ: از طریق «سِرُّالقَدَر»؛ ودانش اندازه شناسی مشخص می شود چرا خداوند به این فرد این کمال را داده و به دیگری آن اندازه از کمال را. اگر «سِرُّالقَدَر» داشته باشیم و بتوانیم همهٔ چیزها و انسانها را مانند آب و آتش بشناسیم، پی می بریم که چرا خدای حکیم، صفت خوبی را به فرد زشتی داده، زیبایی را به فرد ناشایست و دارایی را به فرد کم خِردی داده است؛ اگر باریک بین شویم، پاسخ همهٔ این پرسشها به عدالت و حکمت حق می رسد. هنگامی که انسان «سر قدر» هر چیزی و حکمت حق در آن را نشناخت، همیشه از خود می پرسد: چرا خداوند، این کار را کرده است؟ اگر ما بتوانیم حکمت و مصلحت چیزها را بیابیم، همهٔ اشکالها در این زمینه از میان می رود؛ چنانکه ما می توانیم دلیل و پاسخهای شایستهای دربارهٔ مصلحت ساختن بخشهای گوناگون خانهٔ خود بدهیم، همانطور می توان پاسخ همهٔ این اشکالات را داد. بنابراین کسی که «سرُّالْقَدَر» بداند، دیگر نمی گوید :
اگر دستم رسد بر چرخ گردون
از او پرسم که این چون است و آن چون
یکی را داده ای صد ناز و نعمت
یکی را نان جو آغشته در خون
بلکه چنین می گوید:
جهان چون خط و خال و چشم و ابروست
که هر چیزی به جای خویش نیکوست
کسی که دانش اندازه شناسی دارد حکت کمبودها و رنج های زندگی هر یک از بندگان را می شناسد. یکی بیمال است و دل به مال دیگران میبندد، آن دیگری فرزند ندارد و هستی خود را با فرزندی معامله میکند. دیگری مرده و کشتهٔ یک پسر است و از دختر سیر شده است. یکی فدای یک اولاد دختر میشود و برای تحصیل یک دختر، گاه خود را مبتلا به چند پسر میسازد. یکی علاقه به علم دارد و دیگری پست، عنوان و مقام را آرزو دارد. تمامی این افراد و گروهها گرچه دنبال رفع کمبودهای خود هستند، بر این منوال هیچگاه از آنها رفع کمبود نمیشود. خوب است برای رفع کمبود، دل در گرو هستی خود بست و بینقصی را دنبال نمود؛ زیرا تمامی این کمبودها زمینهای برای بروز کمبودهای دیگر است و هرگز کسی با کندن زیر پای خود نمیتواند زیر پای خود را پر نماید. تمام کمبودها گذشته از آنکه در آدمی زمینهٔ کمال را میآموزد، حکایت از کمالی مطلق میکند و این نوع حکایت میتواند آدمی را بسازد و خود زمینهٔ رفع تمامی احساس آن کمبودها شود