مردن دل
آنچه سبب مردن دل مىشود و آدمى را از همنشینى با حضرت حق تنزل مىدهد و دل را به مزبله یا دستکم انبار ضایعات تبدیل مىکند، پرگویى و از همه چیز گفتن است. کم گفتن سبب مىشود، دل خلوتى بیابد و فراغت آن را داشته باشد که گَرد توهّم و مبهم بینى را از دیدهى دل بشوید و قدرت درک، و نفوذ آگاهى و معرفت خود را ارتقا بخشد. کسى که دل پاک دارد، گرچه از حقایقى باخبر است و سخنان دقیق، شیرین و گواراى فراوانى از دریاى کمون خود صید مىکند، ولى بخشش آن ـ هرچند خوش باشد ـ در خور هر فرد نیست. دانا کسى است که خود را به کم سخنى خو مى دهد و آن را ملکهى جان خویش مى سازد؛ زیرا او نشستن با حق تعالى را بر سخن گفتن با غیر، ترجیح مى دهد و دستکم این است که جواهر پنهان دل خویش را بى مورد آشکار نمى سازد و خویش را در معرض خطر کمین دزدان بداندیش و حسودان خودخور قرار نمى دهد