صوت عقلانی 2
صوتهای طبیعی نمونههای بیشماری دارد که هر کدام در دستگاه خاص موسیقایی اجرا میگردد. پدیدهای در عالم نیست که دارای صوت و صدای مخصوص به خود نباشد. اگر منزلی برای چند روز خالی بماند، حیوانات مختلفی از لانه بیرون میآیند و صدای آنان در فضای منزل طنین میاندازد. آنان تا انسانی را میبینند، یا حرمت صدای انسان را پاس میدارند و یا نفس انسان برای آنان همچون سمّ است و یا حکم ضرورت دفع موذی پیش از آزار را میدانند و تا انسانی در خانه است، دم فرو میبندند و لب نمیگشایند؛ ولی به گاه آرامش خانه، قناریهای زیرزمینی یا مورچگان، نوایی مستکننده سر میدهند که همگان را حیران میسازند و شاید بتوان گفت فرشتگان آسمان را نیز به استماع میکشانند. جیرجیرک چنان زیبا میخواند که غنا را باید از او آموخت. پشه شش دانگ صدای خود را به صورت زنبوری و بدون تقطیع و ایقاع و با سرمستی بیرون میدهد و شنونده را مات و مبهوت میسازد.
مورچگان نت و دستگاهی مخصوص به خود دارند؛ همانطور که گیاهان صدا دارند. اگر چوب خشکی خم شود، صدای شکسته شدن آن شنیده میشود، به همین صورت، چنانچه گیاه و چوب نرمی خم شود صدا میدهد؛ ولی صدایی که بهراحتی شنیده نمیشود. این صدا در قامتْ راست کردن و رشد گیاهان نیز وجود دارد. صدای حیوانات در قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته است: «وَلِلَّهِ یَسْجُدُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ مِنْ دَابَّةٍ» هر آنچه در زمین و آسمان است برای خداوند سجده میکند. همچنین میفرماید: «یُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ»؛ آنچه در آسمانها و زمین است خداوند را تسبیح میگوید.
همانطور که عالم مثل ندارد و جزو جزو آن نیز مثل ندارد، صوت که جزیی از عالم است نیز بر همین طریق است و از این قانون جدا نیست. نمیتوان دو موجود را یافت که صوتی مانند هم داشته باشد و ممکن نیست کسی بتواند صوت دیگری را تقلید کند و هر تقلیدی صوری است. نوای هر موجودی به خود او اختصاص دارد و صدای هر کسی متناسب با قد، قامت، فکر، زمان و مکان او میباشد؛ پس همهی پدیدههای هستی صوت و نوا دارد؛ ولی صوت هر یک با دیگری تفاوت دارد: «وَقَدْ خَلَقَکُمْ أَطْوَارا»؛ آفرینش اجزای آدمی که صوت نیز بخشی از آن است، گوناگونی با دیگری را میرساند.