حکم شناسی موسیقی (حرمت احیاى نمادهاى باطل)
حرمت احیاى نمادهاى باطل
دین و شریعت بر آن است تا سنتهای اهل کفر را که ریشه در کفر آنان دارد، زایل گرداند، از این رو، احیای شعارهای گروههای باطل و کفر را ممنوع میداند. موسیقی اگر نمادهای باطل و طاغوت را زنده کند، حرام میگردد. بر این پایه هم خوانندگی و هم قرائت قرآن کریم به سبک خوانندگان مشهور طاغوتی اشکال دارد؛ چرا که آنان در جبههی طاغوت میباشند و یادآوری سبک آنان مصداق ذکر باطل میباشد، اما اگر این خوانندگان، مسائل شرعی را نادیده نمیگرفتند و خواندن آنها یادآور مقامات عرفانی و بهشت و ملکوت الهی بود، خوانندگی آنان اشکال نداشت؛ ولی هر کدام که سبک خویش را با طاغوتی شدن یا حمایت جبههی ظلم و باطل به حرام آلوده نماید، حتی قرائت قرآن کریم به آن سبک حرام است و قاریان قرآن باید توجه داشته باشند که در قرائت خود از این سبکها پرهیز نمایند.
متأسفانه امروزه خوانندگانی هستند که آوازها و موسیقیهای باطلی را که در زمان ستمشاهی پهلوی رایج بود، احیا میکنند؛ اما با این تفاوت که خوانندگان آن در زمان پهلوی زن بودند، ولی اکنون مردان هستند که آن را اجرا میکنند و آهنگ و ریتم و موسیقی آن را به کار میگیرند. باید گفت این کار از موارد احیای سنتهای باطل به شمار میرود که دستگاههای نظارتی عهدهدار برخورد با آنان به شمار میروند.
جامعهی اسلامی باید دستگاه موسیقی و آواز را از خود داشته باشد و از نمونههای باطل نسخهبرداری ننماید تا چنین اموری، احیای سنتهای باطل به شمار نرود، در نتیجه، مشمول حکم حرمت نگردد. البته این سخن نشان از سختگیر و عسری بودن دین نیست، بلکه شریعت با مرزبندی دقیق، بر آن است تا ذهنهای پیروان خود را خلاق و شکوفا سازد تا آنان بر توان و نیروی خلاقیت خود تکیه نمایند و از دستگاههایی که در دامان طبیعت و در متن آموزههای دینی قرار دارد بهره ببرند و نیز از همه مهمتر، جبههی باطل و کفر را بهکلی به محاق ببرد. دین میگوید میتوان بسیاری از سبکهای موسیقی را کشف نمود، ولی از دستگاههای ویژهی اهل کفر نباید نسخهبرداری کرد.
متأسفانه با اینکه بازار دین، میتواند همهی موسیقی دنیا را به رکود و انفعال بکشاند و مردم جوامع مختلف را به سوی خود بخواند و آنان را به خود جذب نماید، از بازار مسلمانان و دینمداران، متاع و کالایی در خور، بیرون نیامده است. متفکران جامعهی دینی باید بر آن باشند تا انواع موسیقی حلال، انواع شراب طهور و نوشیدنیهای حلال که در قرآن کریم از آن یاد شده است و انواع بازیهای حلال و مورد پسند دین را طراحی نمایند.
آنچه در زمان طاغوت زمان ما و از زبان برخی خوانندگان شنیده میشد، همه بر آن بوده است تا افکار باطل را در ذهن جامعه نهادینه نمایند. اگر خواننده ای میخواند: «به رهی دیدم دخترکی... با دامن تنگش»، بر آن بوده است تا در راستای سیاست کشف حجاب خاندان پهلوی، دامن تنگ را برای دختران و زنان این مرز و بوم مد و الگو نماید و چنین چیزی از روشنترین مصادیق نهادینه نمودن فرهنگ باطل در جامعه است و چنین غنایی حرام است.
شعارهای اختصاصی کافران یا سخنان، اشعار و ترانههایی که ترویج صهیونیست یا استکبار آمریکا یا تبلیغ کفر و فرهنگ آن باشد، نمونهای دیگر از موارد باطل و حرام است.
این امر نه تنها در موسیقی و غنا، بلکه به طور معمولی در هر چیزی مانند پلاک، تابلو، آرم یا چیزی مانند آن؛ خواه بر لباس باشد یا اتومبیل یا در منزل، حرام است.
هماینک برخی از فیلمها نیز سنتهای باطل را زنده و یادآور میشود. برخی از هنرپیشههای گذشته که به دلیل بازیگری در فیلمهای ممنوع از بازی منع شدهاند، گاه در داخل کشور، این گونه فیلمها را در دستور ساخت دارند. تا چنین ساختههایی یوم التغابنی را نیافریدهاند، باید به فکر راهِ گذاری از آسیبهای فرهنگی آنان برآمد. منفیگرایی و خالی کردن عقدههای فردی نیز در برخی از فیلمها و ترانهها آشکار است. بزرگنمایی بزهکارانی که نیروی انتظامی را به بازی میگیرند و نمایاندن ضعف مضاعف نیروی انتظامی و حقیر نمودن نیروهای زبدهی آن، مصداق باطلگروی و نوعی خیانت به خونهایی است که این ملت به آن نیرو ترزیق نموده تا آنان که نماد قدرت ایمان مردماند، سرافراز باشند. همچنین رواج مضاعف اصطلاحات افراد لات نیز نمونهای از احیای سنتهای باطل به شمار میرود. فیلمهای لاتی و جنایی خاص نمونهای از احیای باطلهاست. گناه این امر نیز مضاعف است؛ چرا که بودجهی بیتالمال است که برای ساخت یا خرید چنین فیلمهایی هزینه میشود.
موسیقی نباید تداعی کنندهی سنتهای باطل دورانهای گذشته باشد؛ همانگونه که این کلام: «جوانان بنی هاشم بیایید، علی را بر در خیمه رسانید» الهامبخش رشادت حضرت علی اکبر علیهالسلام به جوانان عزادار است. موسیقی اگر به احیای نمادهای باطل بپردازد، موسیقی براندازنده و همانند موسیقی امویان و عباسیان است. دستگاه جور حکومت خلفا با گرایش دادن مردم به امور نفسانی و ترویج امور باطل، بر آن بوده است تا مردم را از معنویت، صداقت، تقوا، عصمت و مراجعه به مؤمنان باز دارد.