دوبعدی بودن سوره حمد2
سورهى حمد و تمامى آیات آن دو بُعدى است: بُعد نخست سورهى حمد چنین است: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ. الرَّحْمنِ الرَّحیمِ. مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» که پیش از این گفتیم سیر نزول را بیان مىدارد و وصف حمد است و کرانهى دوم آن چنین است: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ. اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ. صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ»که سیر صعود است و براى همین است که «مثانى» و دوگانه است نه سه گانه و بیشتر و در تفسیر این آیات شریفه، نباید این کرانه را بریده بریده ساخت. آیات کرانهى نخست، تمامى وصف است و در آیات کرانهى دوم، وصفى وجود ندارد. بُعد نخست، تمام حقى و بُعد دوم، خلقى است. کرانهى نخست ازلى و ابدى است و تمام اسماى اولى و رئیسى خداوند آمده و از ازل تا قیامت را ـ هرچه باشد ـ براى خداوند ثابت مى داند.
کرانهى دوم آن سیر صعود است و براى همین است که در آن از حرکت، راه میانه و کمک گرفتن از خداوند براى بر شدن سخن به میان مى آید و «مثانى» بودن به طور کامل بر آن هماهنگ است و نمى شود «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» را استقلال داد و آن را یک بُعد شمرد؛ هرچند مى شود آن را معادشناسى دانست، ولى این نزول، امرى حقى است و نه خلقى، زیرا این امور خلقى است که صعود مى یابد و امر حقى به تمامى نزولى است و براى همین است که در این میانه نیازى به آوردن رسالت نیست؛ زیرا خداوند براى کار خود به کسى نیازمند نیست و امر معاد در پى مبدء مىآید و نه در پایان آن و تنها با این توضیح است که مىشود سورهى حمد را «مثانى» دانست. همین ترتیب در «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» نیز وجود دارد که تفسیر آن را در جلد دوم آوردیم.