حکمت استحباب بلند گفتن بسم اللّه در نماز
حکمت استحباب بلند گفتن بسم اللّه در نماز
بسیارى از فقیهان مىگویند گفتن «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم» در ابتداى سوره ها در هر نمازى مستحب است، اما مستحب است استعاذه و «اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم» را در ابتدا گفت و آن را آهسته آورد و کسى بلند گفتن آن را مستحب ندانسته است. در حکمت این حکم، مى شود گفت: نمازگزار در استعاذه از «من» مى گوید و مى خواهد با تکیه بر خود، به خداوند پناه برد؛ از این رو توصیه مىشود آهسته گفته شود تا شیاطین چنین منیت و خودخواهى موجود در آن را نشنوند و به نمازگزارى که خود را مى بیند و خویش را «من» مى شناسد، حمله نبرند و او را حین همان استعاذه ضربه فنى نکنند، اما در بسم اللّه تمامى الفاظ به کار رفته،اسماى حق تعالى است و منیتى بر زبان آورده نمى شود. این امر، اهمیت و عظمت بسمله را مى رساند.
عالم ناسوت عالم تزاحم و فعلیت است و هر لحظه ممکن است پدیده اى براى دیگرى ایجاد مزاحمت کند. همین کثرت تزاحم است که هر پدیده اى را حفاظهاى الهى و حرزهاى ماوراى ناسوتى محافظت مى کنند. حرزى که اگر شکسته شود، اثرى از آن پدیده نمى ماند. البته اولیاى خدا علیهمالسلام از مستحکم ترین دژهاى الهى براى حفاظت بندگان مى باشند که: «لولا بقیت الأرض بغیر إمام لساخت»(1). البته افزون بر حجتِ معصوم علیه السلام ، اولیاى غیر معصوم نیز حرز الهى مى گردند؛ چنانکه مى فرماید:
«روی بأسانید عن الصادق علیهالسلام أنّه ذکر کوفة وقال: ستخلو کوفة من المؤمنین ویأزر عنها العلم کما تأزر الحیّة فی جحرها، ثمّ یظهر العلم ببلدة یقال لها قم، وتصیر معدنا للعلم والفضل حتّى لا یبقى فی الأرض مستضعف فی الدین حتّى المخدّرات فی الحجال، وذلک عند قرب ظهور قائمنا، فیجعل اللّه قم وأهله قائمین مقام الحجّة، ولولا ذلک لساخت الأرض بأهلها ولم یبق فی الأرض حجّة، فیفیض العلم منه إلى سائر البلاد فی المشرق والمغرب، فیتمّ حجّة اللّه على الخلق حتّى لا
1. الکافى، ج 1، ص 179.
یبقى أحد على الأرض لم یبلغ إلیه الدین والعلم، ثمّ یظهر القائم علیهالسلام ویسیر سببا لنقمة اللّه وسخطه على العباد، لأنّ اللّه لا ینتقم من العباد إلاّ بعد إنکارهم حجّة»(1).
باید توجه داشت که بازار ادعا این روزها پررونق است و هر کسى را نسزد که با داشتن چند دانش اکتسابى و آمد و شد برخى افراد، حجت الهى در زمان غیبت گردد. حجت امرى اکتسابى نیست که با رأى معدودى، کسى آن را به دست آورد، یا با پشت کردن سرانى، از دست برود.
انبوهى شیطان همواره هر فردى را در محاصرهى خود دارد؛ چنانکه شیطان قسم یاد مىکند: «قَالَ فَبِمَا أَغْوَیْتَنِی لاَءَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَکَ الْمُسْتَقِیمَ. ثُمَّ لاَآَتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدِیهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَیْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ وَلاَ تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شَاکِرِینَ»(2).